تایتل قالب


۵۲۲ مطلب توسط «پروین اسحاقی» ثبت شده است

کن ترک ز ده چیز شب آدینه
خود حرص و حسد برون نما از سینه

بُخل و غضب و شرک و حرام و غیبت 
دل پاک کن از کبر و ریا و کینه

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۴ ۰ ۰ ۴۲

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۴ ۰ ۰ ۴۲


با اینکه رُخم زردتر از پاییز است
شعر و سخنم سرد و ملال انگیز است 

پژمرده تر از برگ خزانم اما
با عشق تو باغ دل من گلزیز است

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۴ ۰ ۰ ۷۵

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۴ ۰ ۰ ۷۵


هم دوره ی پر شور جوانی گذرد
هم عهد شکست و ناتوانی گذرد

گر لذت عمر خویش خواهی مگذار
بی عشق و امید زندگانی گذرد

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۴ ۰ ۰ ۶۰

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۴ ۰ ۰ ۶۰


هر شب دل پر سوز و گدازی دارم
با دوست به دل راز و نیازی دارم

اما ز کرامتش نباشم نومید
شادم که خدای چاره سازی دارم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۴ ۰ ۰ ۷۶

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۴ ۰ ۰ ۷۶


اینجا به عنایت خدا آمده ام
باسوز دل وامیدها آمده ام

امروز پس از زیارت شاه نجف
پا بوس شهید کربلا آمده ام

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۳ ۰ ۰ ۴۴

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۳ ۰ ۰ ۴۴


آسمان تار و رخم تارو دو چشمم خونین
کامِ من تلخ تر از زهر و تو کامت شیرین

شده ای همنفس دشت کدامین بلبل
شده ای شاپرک دشت کدامین پروین

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۳ ۰ ۰ ۸۹

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۳ ۰ ۰ ۸۹


از فراقِ روی خود شمعِ وجودم سوختی
جور بی حد کردی و نابود و بودم سوختی

تا ســــــرود آرزو بر لب نشاندم ای عزیز
در شباب زندگی شعر و سرودم سوختی

از دو چشم ترک مستت کرده ای حیران مرا
عقل و دینم را ربودی ، تارو پودم سوختی

تاغبار غم ز هجرت در دلم بنشانده ای 
زنگِ غم ز آیینه ی دل چون زدودم ، سوختی

من کسی هستم که از هجرِ تو شد جانم تباه
تا دم از عشقت زدم ، مانند عودم سوختی

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۳ ۰ ۰ ۸۷

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۳ ۰ ۰ ۸۷


در بیستون فکنده شوری ز عشق فرهاد
قلبم کند منور ، آن گلعذار سیمین

هر کس جدایی افکند ، اندر میانه ی ما
از حق به جان و مالش ، صد لعن باد و نفرین

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۳ ۰ ۰ ۴۹

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۳ ۰ ۰ ۴۹


نیمەی شعبان امام انس و جان آمد پدید
مظهر یزدان ، امید این و آن آمد پدید

قائم آل محمد مهدی صاحب زمان
نور چشم عسگری روح روان آمد پدید

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۳ ۰ ۰ ۴۱

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۳ ۰ ۰ ۴۱


بود عمری آرزویم روی آن جانانه بینم
روی آن جانانه بینم در کنار او نشینم

جذبه ی عشقش چنانم کرده بیخود کز سر شوق
گشتم از خود بیخود و از دست دادم عقل و دینم

ناگهان آن دلبر رعنا عیان شد پیش رویم
زان میان آمد کنارم آن نگار نازنینم

یک نظر دیدم جمال و عارض دلجوی او را
خوش تسلی یافت زان دیدن دل اندوهگینم

بخت یارم گشت و کردم من مکان اندر کنارش
شد برون از سر هوای جنت و هم حور عینم

گفتم ای آرام جانم ای تو خود روح روانم
شد ز تن تاب و توانم بنگر احوال حزینم

گو بدانم کیستی ؟ نامت چه باشد داد پاسخ
مظهر حق ، سبط احمد ، هادی و حبل المتینم

نو گل باغ ولایت مرتضی را نور عینم
داور کون و مکانم ، شافع اندر یوم دینم

مهدی صاحب زمانم ، دشمن مستکبرانم
مصلح اهل جهانم ، یاور مستضعفینم

گفتمش چون گنج در ویرانه ی دل شد مکانت
گفت دل خلوتگه حق است و من در آن مکینم 

گفتمش پروینم  و مایل رسَم بر آن وصالت
گفت از هجران شوی آخر رها ، باشد یقینم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۳ ۰ ۰ ۸۲

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۳ ۰ ۰ ۸۲


۱ ۲ ۳ ... ۳۹ ۴۰ ۴۱ ۴۲ ۴۳ ... ۵۱ ۵۲ ۵۳

پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی