تایتل قالب


۵۲۲ مطلب توسط «پروین اسحاقی» ثبت شده است

[۲/۱۰،‏ ۱:۲۳ ق.ظ] parvin(Rùjhin)es,haghi: بنام یزدان 

با درود به همه اساتید گرامی ودوستان حاضر در گروه و درود دیگر به سراینده بانو پروین اسحاقی

درنگی بر سروده
« مرا دیگر نمی خواهی»

 

شعر احساس شاعرانه است در جنون نوشتن و
قلم چون بر پهنای  اندیشه پهلو می گیرد، چکامه سرا می شود، حقیقت ابدی
حسِ عاطفه ،عشق ،مهر واحساس را ،تا در گستره این بسامد زیبایی ها درکشد در  آغوش باز خود مهر را هماره به شیواترین صورت ممکن.
اینجاست که شاعر معرفت یافته از چشمه سار وحی پیامبر مهربانی می شود وحقیقت جوی ابدی ترسیم نقشه های راه ،اندیشمندانه ودر حد اعلی عاشق گون.
در جذب مجذوب ودفع مغلوب می کوشد وگرچه به بسیاری، خویشتن هزاران بار خسران دیده روزگارش است ، اما!  او وامدار رسالت خویش در ترجمان کلام وکلمه است پس  ره به اضمحلال سخن نمی برد وتوصیف اودر شعر  نقشه ترسیم راه است در هماوندی کلمه وکلام برای روزگار خویش تا قرون واعصاری متمادی تلاشی پیامبرانه داشته باشد.

در نگاهی به اشعار بانو اسحاقی با درنگی متمایز می توان گفت همه چیز در زبان روایت اتفاق می افتد وما از روایت زبان بهره نمی بریم

به قسمت هایی از شعر بنگریم:

مرا دیگر نمی خواهی
             مرا دیگر نمیخواهی
و این اندوه 
این افسوس 
قلبم را سراسر درد خواهد کرد
مرا دیگر نمی خواهی


«پس تا اینجا درنگی حاوی از نو اندیشی  در بحث بازی زبانی درکارلازم است»

چنان که می دانیم در مقوله زیبایی شناسی ادبی
زیبایی زبان، موسیقی و تخیل در بخش روساخت، و زیبایی محتوا در بخش ژرف ساخت از ارکان نهادینه شده و سازنده زیبایی ساختار در شعر است وبایددید شعر تنها بارعاطفه را به دوش می کشد ویا اینکه   خصوصیت های بارزه شعر عامه پسندانه را  با اتکا بر مؤلفه های شعریت  را داراست یا ورای تصور ما تنها روایت خطی از حس شاعرانه را درپی دارد
قسمت هایی از شعر:

و چشمت را 
که روزی با دلم افسانه ها میگفت


شاید بتوان گفت این قسمت شعر بهترین قسمت از این سروده است که می تواند خوب با مخاطب ارتباط برقرار کند

#عنصر حس آمیزی آن است  که زیبایی خوانش رابرای مخاطب خاص خود دوچندان می کند 
وقتی از زیبا شناسی در شعر سخن می کنیم
عنصر.حس آمیزی آمیختن دو یا چند حس است به گونه ای که با ایجاد موسیقی معنوی به تأثیر سخن بیفزاید و سبب زیبایی شود
ودر این شعر بانو اسحاقی این حس را درواژه پردازی ها مغلوب شده دیدم
شاعر با ترکیب های نو بایستی  این عنصر را با کاربردی تر کند


#اطلاق ترکیب های غیر مرتبط ،صنعتی به روز است و بسیار زیبا ومن در کشف آن دراین سروده در مانده ام
در اینجا ما باشاعری روبرو هستیم که با اینکه سروده هایش خیلی به اشعار فروغ وشاعران دهه ۳۰تا۴۰نزدیک می شود وبه شعرهای سید علی صالحی کمی تنه می زند
روال بیانی اشعار پیوسته بودند وروایت ها همه یکدست  وهمهگی در بازه ای از اطناب در گفتار وسرودن بودند
و نتیجه اینکه یک قالب میانه ی  بلند سرایی سروده را داشتند
وای کاش بانو در سرودن اشعار نیمایی وسپیدش قدری وسواس به خرج داده وبا کوته سرایی ها خود را اقناع می کرد

تلخ انگاری در متن روایت بیان موضوعی
توصیف وترکیب ها درنگ انگاری در مخاطب را دربر دارد وآنچه ایستایی شعر را دربر می گیرد
عدم تصاویر پی در پی در تصور شاعرانه است که از خیال تخیل را می سازد
روایت ها از من راوی بیان توصیف دارد ودر تکثر من گویی ها در بیان روای است ودر ای کاش های دلخواه شاعر خلاصه می شود تبدیل وضعیت از مونولوگ به دیالوگ دراین شعر امری مهم به نظر می رسد.

#الزام ها

در تمام طول سروده نگاهی درنگ ورز به ایجاز را می طلبد  تا شاعر با دیدگاهی  اندیشمندانه
خود را همراه بانگرشی متفاوت بایک نگاه هرمونوتیک تأویل درمتن کند و ذهن مخاطب را به چالش بکشد .
وحدت موضوعی ،یکپارچگی روایت
واستفاده از ساختار هم نشینی وجانشینی
توجه.خاص به افعال وکارکرد دال ومدلول
نیز از دیگر عناصری است که بایستی بدان در سپید سرایی واشعار نیمایی توجه داشت

با تقدیم احترام
ناظمی
[۲/۱۰،‏ ۱:۲۴ ق.ظ] parvin(Rùjhin)es,haghi: ٚ.

"مرا دیگر
        نمی خواهی"

مرا دیگر نمی خواهی
             مرا دیگر نمیخواهی
و این اندوه 
این افسوس 
قلبم را سراسر درد خواهد کرد
مرا دیگر نمی خواهی
و چشمانت دگر 
هرگز برایم 
راز هستی را 
نخواهد خواند
و در امواج چشمانت
نگاه آشتی ها رانحواهم دید
و بی تو
با تمامی وجودم
پوچ خواهم زیست
 و تنها قلب من
نام تو را تکرار خواهد کرد
مرا دیگر نمی خواهی
و چشمت را 
که روزی با دلم افسانه ها میگفت
به چشمانم نخواهی دوخت
تو خواهی رفت
و قلبم 
بی تو خواهد مرد
تو خواهی رفت
و این انسان خاکی
از تمام پیکرش 
چیزی نخواهد ماند

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۲۲ ۰ ۰ ۷۹

پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۲۲ ۰ ۰ ۷۹


.

"بوی اقاقی"

من در این فاصله ی دیرِ زمان
و در این روز غم انگیز خزان
با دلی تنگ و 
نگاهی نگران
به تو می اندیشم
به تو ای پاکترین چشمه ی مهر
که تنت بوی اقاقی میداد
و مرا تا دل گلدشت تخیّل می برد
تو همان ماه درخشان بودی
که در آن فاصله از  نیم شبی
سرد و سیاه
در دلم تابیدی
غرق نورم کردی
به شبم مثل سحر خندیدی
سالها رفت و هنوز 
من در این غربت غمگین
همه روز
به تو می اندیشم
به تو می اندیشم

#پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۲۰ ۰ ۰ ۶۹

پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۲۰ ۰ ۰ ۶۹


.

روح باران چه نوازشها داشت 
شاخه ها و سر و کول من وتو 
میزبانش بودند .
دست سبز تو برای دل من 
طرح یک خاطره ای را می کاشت .

تشنه ی جام کلامت بودم 
که تسلی جهان را یکجا 
به سپیدی زمین می آمیخت 
و به شبگیر دل خسته ی من 
روشنی می آویخت .

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۲۰ ۰ ۰ ۶۲

پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۲۰ ۰ ۰ ۶۲


.

"حضور عاشقانه"

_میشود
من را در دنج ترین نقطه ی اشعار ت 
                           به آغوش بکشی
در بی نظم ترین بیتش 
                          وحشیانه ببوسی
 مثنوی خلق کنی
 عاشقانه
 بیت به بیت
تا من جهان را 
             سرمست حضور عاشقانه ی تو کنم
 _آسمان خیالم طوفانی نیست
 دریاچه ی امیدم یخ بسته 
_با تو ذوب میشوم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۱۱ ۰ ۰ ۵۱

پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۱۱ ۰ ۰ ۵۱


.

پروینه سیصد و هجده

مرا به شعر صدا کن ،  به خط خوش بنویس 
دو باره با قلمت مشق بی قراری کن 

همیشه عاقبت عاشقی ،  پریشانی است 
بیا و با دل آشفته سازگاری کن 

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۱۱ ۰ ۰ ۶۱

پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۱۱ ۰ ۰ ۶۱


ا

از نگاهت
باران عشق می بارد
ومن
زبر چتر گیسوانت
می رقصم
و آواز می خوانم

و تو تنها
تماشایم می کنی 
  و لبخند می زنی

و من 
بی هوا عشق می کنم

#پروین_اسحاقی                             


پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۱۱ ۰ ۰ ۵۴

پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۱۱ ۰ ۰ ۵۴



.

ارام و پاورچین
به سکوت شب سرک میکشم
 اینجا به وقت عاشقی من بیدارم
 ترانه و غزل در من جاریست
 قلم بی اراده
 بر روی صفحه ی کاغذ میرقصد
 پرنده ی کوچک آواز تلخ سر می دهد
 همراه با دلتنگی من
سوزی دردناک
را با حنجره ی کوچکش میسراید
 در اندیشه ام هزاران واژه برمی‌خیزد
 و مرا در کابوس نبودت رها می‌کند
 وقتی از سراب میگذرم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۱۱ ۰ ۰ ۶۰

پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۱۱ ۰ ۰ ۶۰


.

"در رثای رفتن
          مهرداد میناوند"

یک خبر آمد 
        خبر از اتفاقی تلخ و بد
یک خبر 
     اندازه ی اندوه آن بی مرز و حد

آن خبر این بود؛
       -- میناوند هم از دست رفت 
چشم را بر هم نهاد و رفت در خواب ابد

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۱۱ ۰ ۰ ۶۶

پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۱۱ ۰ ۰ ۶۶


.

"نهر روان دره را 
             از سر چشمه ها بگیر"

بلبل خوش نوای ما نغمه ی خوش نوا بخوان
چهچهه از وفا بزن قطعه ی آشنا بخوان

ای که شراب عشق را جام تو تحفه می دهد
در سفر سفیر جان دلکش و با صفا بخوان

نهر روان دره را  از سرِ چشمه ها بگیر
آب زلال چشمه را محو خیال ما بخوان

دشت اگر چه می شود غمزه فروش لاله ها
از دل لاله داغ را داغتر از هوا بخوان

صبح امید می رسد ، در طلب هوا *روژین*
راز نسیم شرق را ، رایحه ی صبا بخوان

        #پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۱۱ ۰ ۰ ۸۱

پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۱۱ ۰ ۰ ۸۱


در نگاه گرم تو 
             حس  بهارم
و در دلت...
          صداقت مهر
                            
نهال عشقم را
            در کنج قلبت
                     کاشته ام
و چشمهایم را مامور 
                رویاندنش کرده ام
روح شعرهایم را درتوخواهم دمید..
 میدانم..       
با وجود آرامت
جان خواهند گرفت 
 دستت را بسویم بیاور
                            تا باکلمات قد بکشیم..

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۱۱ ۰ ۰ ۵۱

پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۱۱ ۰ ۰ ۵۱


۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ... ۵۱ ۵۲ ۵۳

پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی