تایتل قالب


۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آفتاب عشق» ثبت شده است

گناه از تو بود
که
همزبانی دو دست گرم تو
به غربت
سیاه هجر رفته است
گناه از تو بود
که
مرغک پر آرزوی
دیدگان من
کنون به سرزمین 
سرد بی تفاوتی رسیده
همان شبی
 که لحظه لحظه اش
برای من
نوید مرگ بود
همان شبی 
که دستهای سرد تو
ندای آیه های 
تیره جدایی
و
دریغ بود
همان شبی که
قصر چهره قشنگ تو
درون دیدگان پر ز اشک من
پر از 
غبار لرزه بود
گناه از تو بود 
٭٭٭٭٭٭٭٭
کنون ببین
تمام هستی ام
میان دستهای پر ز آتش تو
سوخته است
نگاه کن
که قلب من
به ماتم شکستن تو
تلخ
سیاه پوش 
و
خسته پا
نشسته است
ببین که آفتاب عشق ما
چه زرد 
بی رمق
به قله ی بلند آرزو
شکسته است
گناه از تو بود
گناه از تو بود.....

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۰۴ ۰ ۰ ۲۲

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۰۴ ۰ ۰ ۲۲


پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی