تایتل قالب


۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استخوان در گلو» ثبت شده است

.

تشتی از غروب

سکوت
استخوان درگلویم
اشک
خار در چشمم

آسمان
خورشید را
در تشتی از غروب
یک نفس
می نوشد
زمین
روسیاه می شود

غبار دلتنگی
هوا را از نفس
انداخته است

به ماه
شب بخیر می گویم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۵ ۰ ۰ ۴۲

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۵ ۰ ۰ ۴۲


پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی