تایتل قالب


۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «افسون» ثبت شده است

تو پنداری که من در خواب نازم 
ولی در التهاب و سوز و سازم

مبین آرامش و خاموشیم را
که مثل شمع در سوز و گدازم 

چو بر هم مینهم چشمان خود را
به یاد آن نگاه دلنوازم 

به جانم آتش عشق نهانی ست
رها از بند افسون و مجازم 

وضو از اشک چشم خویش دارم 
به سوی کوی او باشد نمازم 

ولی با اینهمه ترسم از آنروز 
که اشکم پرده بر دارد ز رازم 

بیا و آشتی کن با دل من 
که دیدار تو باشد چاره سازم

  #پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۱۱ ۰ ۰ ۷۰

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۱۱ ۰ ۰ ۷۰


پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی