با اینکه رُخم زردتر از پاییز است
شعر و سخنم سرد و ملال انگیز است
پژمرده تر از برگ خزانم اما
با عشق تو باغ دل من گلزیز است
#پروین_اسحاقی
با اینکه رُخم زردتر از پاییز است
شعر و سخنم سرد و ملال انگیز است
پژمرده تر از برگ خزانم اما
با عشق تو باغ دل من گلزیز است
#پروین_اسحاقی
*رضوان جنتی* زجهان دل برید و رفت
بالی بسوی روضه رضوان کشید و رفت
دنیای ورزش از غم او گشت سوگوار
روزی که شد ز دیده ما ناپدید و رفت
چون برق میدوید به میدان و ناگهان
از پا فتاد و در دل خاک آرمید و رفت
مانند گل به باغ محبت شکفته بود
گلچین روزگارش ازین باغ چید و رفت
با یک جهان اراده و امید و آرزو
از بام زندگی چو کبوتر پرید و رفت
گردید از سە دختر دلبند خود جدا
کامی از این سە نو گل زیبا ندید و رفت
در موسمی که اینهمه گل سر کشیده اند
مانند برگ های خزانی خزید و رفت
از دوستان و همسر و فرزند وخانمان
ناگاه کرد از همه قطع امید و رفت
*پروین* ز سوز ماتم *رضوان جنتی*
اشکی فشاند و از جگر آهی کشید و رفت
#پروین_اسحاقی
ای آنکه مرا عزیز تر از جانی
در باغ دلم به شاخ گل می مانی
من از غم روی تو و بی مهری چرخ
دلتنگ تر از توام خودت می دانی
#پروین_اسحاقی