تایتل قالب


۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غنچه» ثبت شده است

خوش آن زمان که لب ما چو غنچه خندان بود
 و ؛ زنده رود ، صفابخش وگل به دامان بود

خوش آن زمان که چو بوی بهار می آمد
به شوقِ آن ، دلِ پیر و جوان گلستان بود

کنار سبزه ی مادر بزرگ حالی داشت
گلیم ساده ی او جلوه بخش ایوان بود

نشسته بود چه زیبا و در مقابل او
بساط آتش و اسپند و چای و قلیان بود

خوش آن زمان که شب چارشنبه سوری ها
به گوشه گوشه ی شهر ، آتشی فروزان بود

اگرچه زندگی ما نداشت تشریفات
ولی برای همه ، زندگانی آسان بود

#پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۱۱ ۰ ۰ ۴۰

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۱۱ ۰ ۰ ۴۰


رفتی اما در دل من همچنان جا مانده ای
شعر جانسوز جدایی را برایم خوانده ای

من به لبخند تو دل خوش کرده بودم ؛ حالیا
آن لبِ چون غنچه را از چشم من پوشانده ای

  #پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۷۲

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۷۲


گاهی ، بیمار عشق جانان شده ام 
گاهی ز نگاه یار ، درمان شده ام 

من عاشق آن گلم ، مدارید عجب 
چون غنچه اگر ، سر به گریبان شده ام 

          #پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۵ ۰ ۰ ۷۳

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۵ ۰ ۰ ۷۳


 

شب گریه ی بی قرار بارانم من
از داغ گل سرخ پریشانم من

دیری ست کسی سراغی از من نگرفت
چون غنچه اگر سر به گریبانم من

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۵ ۰ ۰ ۷۴

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۵ ۰ ۰ ۷۴


پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی