تایتل قالب


۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرشته» ثبت شده است

 


 

خوشم از این  که نوشیدم شراب زندگانی را
که  بخشیده خدا بر من حجاب مهربانی را

نگاه یک فرشته عکس در آیینه ی من شد
و در آیینه اش دیدم نگاه آسمانی را

چنان سرمستم از جامش که من انگار نوشیدم
ز دست ساقیِ کوثر شراب ارغوانی را

خیالم پر کشید و در هوای عشق شاعر شد
غزل آنگونه می گویم که سبکِ اصفهانی را

من از زیبایی هشتِ بهشتِ عشق می گویم
که می بینم به رویایم تب نقش جهانی را

در آن حالی که درگیر نشانی از خدا بودم
به سر فصل کتاب عشق دیدم نقش مانی را

خدا پیغمبری را در بهشت این زمین دارد
که نامش *مادر* است و می ستاید مهربانی را

#پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۱۸ ۱ ۰ ۸۲

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۱۸ ۱ ۰ ۸۲


این بی قراری ها که در حال گذار ست
در سینه ام پس لرزه های انتظار ست

انگیزه ی بی تابی ام را می شناسم
در آسمان سینه ماهی بی قرار ست

شب های تنهایی بدون ماه انگار
حتی زمین و آسمان هم سوگوار ست

بر ارتفاع شانه هایم یک فرشته
بی بال و پر
 حال مرا
لحظه شمار ست

دیری ست در فریاد من پژواک مرده ست
گویی ز مرگ گل سکوت یک هزار ست

بی تابی ی گل چیدنم دست خودم نیست
زخم سرانگشتان من از نیش خار ست

از پر زدن های پرستوی نگاهم
پیداست
 شب
 آبستن صبح بهار ست

ردی که بر جا مانده بر روی خیابان
رد عبور شاعری شب زنده دار ست

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۷۲

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۷۲


 

شعر گاهی در ظرافت رشته ی ابریشم ست
گاه مثل لایه های کوه سخت و محکم ست

شعر آواز نخستینِ فرشته بوده است
در کتاب عشق اما یادگار آدم ست

شعر شاید داستانِ عشق را ماند که هست
اولش زیبا و اما آخر آن ماتم ست

گاه داسی می شود بر روی پیشانی ی ماه
گاه روی برگ گل ها
قطره
       قطره شبنم
               ست

لحظه ای در سادگی عریان تر از آیینه ست
لحظه ای مثل معما معنی آن مبهم ست

مثل پر ، وا کردن پروانه بر آغوش گل
با زلالی های هر احساس یار و محرم ست

در بلندای سرودن شعر را باید گریست
چون خیال شعر در هر لحظه تسبیح غم ست

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۶ ۰ ۰ ۹۲

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۶ ۰ ۰ ۹۲


پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی