تایتل قالب


۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پنجره» ثبت شده است

گلویم
عطش ستاره ای ست
که دور از نفس هایت
طعم آسمان را
از یاد برده است
اما
چشمانت را
که می نوشم
در پیاله ای که ماه
به پنجره ی نگاهم تعارف کرده است
مست می شوم

و من
که پیراهن چهار خانه ام را
در میان رقص دریده ام
در می یابم
جهنمی ست
َسقوط من
از بهشت چشمانت

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۵ ۰ ۰ ۸۲

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۵ ۰ ۰ ۸۲


 

وقتی که بازتاب نگاه تو نیستم
چشم انتظار چشم سیاه تو نیستم

از آن غرور و ناز گل سرخ خوانده ام
من غیر خار بر سر راه تو نیستم

بر قاب عکس دیدن من پلک بسته ای
یک پنجره برای پگاه تو نیستم؟

در پیشگاه مذهب عشق تو کافرم
جز مایه ی عذاب و گناه تو نیستم

چشمم شده سفید به امید دیدنت
باور مکن که چشم براه تو نیستم 

من از محاق چشم تو دریافتم که من
بر آسمان خاطره ماه تو نیستم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۵۱

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۵۱


 

تو را
با نفس هایم می شناسم
خودم را
با دل تپیدن های شبانه ام
هنگامی
که عصایم آفتابی می ‌شود

حسرت به چشم از اینکه
شب
چه رنگی دارد
می خوانمت با لمس دستانم
به خط تاریکی

بهار را سبز می خوانم
آسمان را آبی رنگ
بی آنکه شکوفه ای را
به رقص دیده باشم

با دستانم
که راه می روم
پاهایم را
چراغ می نویسم
تا بیاد داشته باشم
پنجره
تنها دریچه ای ست
به جهانی
که طعم آیینه را نچشیده است

آب را
به شکل تشنگی می بینم
تو را
به رنگ اشتیاقی
که امانم را بریده است
آتش را
چگونه می شناختم
اگر آفتاب
گونه ام را برشته نمی کرد

مرا
با خطی بخوان
که شاملو سروده است
(با چشمی
که مردمکانش
از تابش نور تاثیر نپذیرفته است
چگونه
از رنگ ها حکایت توان کرد)

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۶ ۰ ۰ ۹۰

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۶ ۰ ۰ ۹۰


پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی