تو میروی و دلم جاودانه خواهد مرد
امید در دل من غمگنانه خواهد مرد
شکوفه های سپید جوانیم بی تو
ز ریشه سوخته و در جوانه خواهد مرد
سیاه بخت و غریبانه ،غرق گریه مرا
عروس خاطره درحجله خانه خواهد مرد
پرنده ای که سرودش شکوفه و گل بود
غریب واره ، به ژرفای لانه خواهد مرد
تو میروی و به لبهای خسته ام دیگر
شکوفه های غزل عاشقانه خواهد مرد
به غمنواز صدایم که شور غم دارد
ز زخمه های غم تو ، ترانه خواهد مرد
برو برو که ز خوشبختی تو دلشادم
اگر چه شاعر تو غمگنانه خواهد مرد
#پروین_اسحاقی
نظرات (۰)