تایتل قالب


گفتم که میشود پل خواجو بهانه ای
شاید که سر دهم غزل عاشقانه ای

اما چگونه لب به غزل میتوان گشود
وقتی که زنده رود نخواند ترانه ای

روزی که بود جاری و مواج ، میشکفت
هر روز یک چمن گلش از هر کرانه ای

آن روزها که داشت به هر سوی ساحلش
هر بلبلی به شاخ گلی ، آشیانه ای

امروز تشنه مانده و شهری نشسته است
در انتظار آب چنین رودخانه ای

در اصفهان اگر نزند موج ، زنده رود
از شادی و نشاط ، نباشد نشانه ای

#پروین_اسحاقی

@parvinpoems


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی