"خاطره"
از لا بلای خاطره هایم عبور کرد
دیروزهای تلخِ دلم را مرور کرد
در آسمانِ عشق درخشید ، مثل ماه
شبهای سوت و کور مرا ، غرق نور کرد
خط خط دوباره خواند ، تمام گذشته را
آینده ی مرا صفحاتِ سرور کرد
یک شب سرک کشید به پس کوچه ی دلم
جایی برای عشقِ خودش ، جفت و جور کرد
از یاد رفته بودم و با برق یک نگاه
باز این دل صبور مرا ، نا صبور کرد
گویا شنیده بود ، خدا می دهد ثواب
آمد دمی ، زیارت اهل قبور کرد
#پروین_اسحاقی
نظرات (۰)