.
غزلی از
#پروین_اسحاقیْْ
"لذت درد تو را
با زخم دل سنجیده ام"
جرعه جرعه
تا ببوسم
چشم جادوی تو را
باز می خواهم بنوشم جام یاهوی تو را
تا که بنشانم هلال ماه را بر طاق شب
می کشم رنگین کمان تاج ابروی تو را
ای که رقص گوشه ی چشمت زخویشم برده است
من چگونه طی کنم شش گوشه ی روی تو را؟
آبشاری بر ستیغ شانه هایت جاری ی ست
پنجه ام دارد هوای لمس گیسوی تو را
لذت درد تو را با زخم دل سنجیده ام
تا ببینم رقص شاهین ترازوی تو را
بی قرارم بی قرارم در هوای دشت عشق
خوشه ی دل خواب دیده داس بازوی تو را
شب به ّشب گم می شوم در خاطراتت نازنین
باز می آرد نسیمی عطر شب بوی تو را؟
نظرات (۱)
RE GA
جمعه ۳ بهمن ۹۹ , ۱۲:۱۶