تایتل قالب


۵۲۲ مطلب توسط «پروین اسحاقی» ثبت شده است

وقتی 
تو گریه می کنی
گویی
ز هر چه 
بود و نبودست 
دلگیر می شوم
و
غم زده
در دست های
سرد 
ندامت
تسخیر می شوم
وقتی
تو
گریه می کنی
انگار
دنیا 
درون دیده ی من 
پیر می شود
و 
سیل غم
از
دیدگان خسته
سرازیر می شود
وقتی تو، 
گریه می کنی..

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۶ ۰ ۰ ۳۵

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۶ ۰ ۰ ۳۵


.

"هزار دستانی
 یا هزار آوا؟"

با شبیخونی
چه ناگهان
کریمه ی دلم را
تسخیر کرده ای

به هر. جانبی
که روی بیاورم
سرخیِ انگشت تو
پنهان ست

هزار دستانی
یا هزار آوا ؟
که مرا
از ترفند هایت
رهایی نیست

#پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۶ ۰ ۰ ۳۷

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۶ ۰ ۰ ۳۷


.

تنها با زبان چشم تو شعر می گویم

 

نه با جسارت فروغ
شعر می گویم
نه با سیاست سیمین
پروینم
و پای بر گلیم خود دارم

تنها
با زبان چشم تو
شعر می گویم
که واژه های به روز
دارد

#پروین_اسحاقی 


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۵ ۰ ۰ ۵۴

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۵ ۰ ۰ ۵۴


.

تشتی از غروب

سکوت
استخوان درگلویم
اشک
خار در چشمم

آسمان
خورشید را
در تشتی از غروب
یک نفس
می نوشد
زمین
روسیاه می شود

غبار دلتنگی
هوا را از نفس
انداخته است

به ماه
شب بخیر می گویم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۵ ۰ ۰ ۴۶

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۵ ۰ ۰ ۴۶


بیا ساقی ای جان به قربانِ تو
به دل باشَدَم عهد و پیمانِ تو

بده ساقیا می ز جامِ الست
که عشق آمد و رفت عقلم ز دست

به عشقِ علی بر گشایم دو لب
به مدحش زنم دم به دم روز و شب

علی آنکه باشد جهان سر بسر
طفیلِ وجودش همه خشک و تر

علی آنکه از حق نباشد جدا
در او هست پنهان صفاتِ خدا

بده ساقیا زان میِ پر ز جوش
که تا آتشِ دل نمایم خموش

سرایم به مدحِ شهِ انس و جان
علی رهبرِ خلق در هر زمان

علی آنکه بُد رهنما و دلیل
علی بود استاد بر جبرئیل

علی آنکه بُد یارِ درماندگان
علی چاره از بهرِ بیچارگان

بکن پاکم از عیب و هر زرق و بَرق
که گویم ز مولا علی شیرِ حق

علی از همه کائنات افضل است
که دانای ماضیّ و مستقبل است

علی آنکه در حشر و نشر و سوآل
بود شافعِ تو برِ ذوالجلال

بده ساقیا می ز حبّ علی
علی آنکه بعدِ نبی بُد ولی

علی آنکه نزدش عیان هر نهان
که عاجز به وصفش بوَد هر بیان

 من او را همه عمر فرمان بَرَم
غلامی بر آن آستان و دَرَم

چو رفتم از این دارِ فانی برون
به عُقبا مدد خواهم از او فزون

گشاید به رویم " ز حکمت دری " 
" ز رحمت گشاید درِ دیگری "

بگویم بریدم ز غیرِ تو دل
مکن در برِ دوستانم خجل

 مرا همدم و حرزِ جان بوده ای
سخن آفرین در زبان بوده ای

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۴ ۰ ۰ ۸۳

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۴ ۰ ۰ ۸۳


شراب چشمهایم تلخ تلخ است 
برای عاشقانم عین سلخ است
                                                                          
بە گرد آورده بر خود خیل عشاق
یک از بغداد و آن دیگر ز بلخ است

#پروین_اسحاقی                              


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۴ ۰ ۰ ۷۵

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۴ ۰ ۰ ۷۵


گل در قدمت بغل بغل می ریزم
در جام تو باده ی غزل می ریزم

تا شاهد بوسه های شیرین باشی
بر روی لبم شهد و عسل می ریزم

#پروین_اسحاقی               


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۳ ۰ ۰ ۴۳

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۳ ۰ ۰ ۴۳


بینوا دل به تار مو بند است
ضعفِ او یک نگاه و لبخند است

دل به این سستی و پریشانی
واقعاً هدیهِ خداوند است؟؟؟

#پروین_اسحاقی                    


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۳ ۰ ۰ ۲۶

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۳ ۰ ۰ ۲۶


 

همیشه بر بهار من غباری از زمستان ست
نخستین صبح فروردینی ام آغاز آبان ست

همیشه سینه ی تالابی ام مردابی از خون و
لب زاینده رودی ام عطشناک ست و سوزان ست

به چشمِ آلبوم خاطرات خویش می بینم
گلیم ساده ی مادر بزرگم فرش ایوان ست

و در طول شب تاریک شب های زمستانی
کنار پای کرسی
قند و چای گرم و قلیان ست

گذشته های ایرانی فراموشم نخواهد شد
که بر روی دلم هرلحظه نقش یاد ایران ست

شب قاشق زنی ها و مجال فال گوشی ها
چنانچون آتش زرتشت در یادم فروزان ست

چه فصلی باز می گردی بهار کودکی هایم
( تو را من چشم بر راهم ) چگونه جای کتمان ست؟

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۲ ۰ ۰ ۳۷

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۲ ۰ ۰ ۳۷


آن شیر زنی که در زمین پروین است

شمشیر زنی که قابلِ تحسین است

هر جایِ جهان به دست گیرد شمشیر

گویند دلاور زنِ ایران ، این است

 #پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۱ ۰ ۰ ۵۵

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۱ ۰ ۰ ۵۵


۱ ۲ ۳ ... ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ... ۵۱ ۵۲ ۵۳

پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی