تایتل قالب


۵۲۲ مطلب توسط «پروین اسحاقی» ثبت شده است

من قابل صفای نگاهِ تو نیستم 
بی اعتنا به چشمِ سیاهِ تو نیستم 

وقتی دلِ تو مایلِ گلگشت ، میشود 
من غیر خار ، بر سرِ راه تو نیستم 

هر شب ز خاطرِ تو فراموش میشوم
در آسمانِ خاطره ماهِ تو نیستم 

تا چشم پوشی از منِ دیوانه ، کرده ای
مست از نگاهِ گاه به گاهِ تو نیستم 

من پیرو خسته ای از پا فتاده ام 
جز مایه ی عذاب و گناهِ تو نیستم 

تو پادشاه کشور شعری ، منِ فقیر
شایسته ی بزرگی و جاهِ تو نیستم 

زین پس تو را به حالِ خودت مینهم ، ولی
باور مکن که چشم به راهِ تو نیستم

#پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۷۹

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۷۹


در کوچه ی عشق عطر خود جاری کن
این بار ز پا فتاده را یاری کن

من شیشه ی دل را به تو کردم تقدیم
زین جنس شکستنی نگهداری کن

 #پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۴۸

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۴۸


صفای این شبِ و این ماه ، از توست
سحرگاه ، این چنین دلخواه از توست

گر از من اصفهان نصف جهان شد
صفای شهر کرمانشاه ، از توست

#پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۶۹

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۶۹


مرا با شعر ، بی شمشیر کشتی
بدون جرم و بی تقصیر کشتی

چو گشتم صید آهوی نگاهت
بسان شیر در زنجیر کشتی

 #پروین_اسحاقی

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃

تو من وە شێعر و بێ‌شەمشیر کووشتی

نەکردە جورم و بێ‌ەخسیر کووشتی

چۊ خوەش کەفتم لە دام  چەوەیلد

جوور شیرێگ وە زەنجیر  کووشتی

 #ئەمین_کالهور_رشیدی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۱۰۰

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۱۰۰


مهِ من گر ز سرِ بام ، نگاه اندازد
ماه را از دل افلاک ، به چاه اندازد

همچو یوسف اگر آن ماه کند جلوه گری
عاشقان را چو زلیخا به گناه اندازد

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۷۳

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۷۳


صیاد به صید خویش یک تیر زند
آن هم به هزار گونه تدبیر زند

صیاد من آنگاه که از راه رسد
برقلب شکار خود سه شمشیر زند

 #پروین_اسحاقی

@parvinpoems


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۶۵

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۶۵


من روی لب شکفته تبخال توام 
بر گردنت آویخته چون شال توام 

حالا که مرا قابل خود میدانی 
تردید مکن که محضری مال توام 

  #پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۴۴

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۴۴


در زمانِ کودکی ، خوش روزگاری داشتیم 
شاد بودیم و دلِ امیدواری داشتیم

در میانِ آن همه جنجال و قهر و آشتی
جایِ دل ، آیینه هایِ بی غباری داشتیم

در شبِ یلدا کنارِ کرسیِ مادربزرگ
خنده ها مثلِ گلِ سرخِ اناری داشتیم

قصه اش از چله و برف و زمستان بود و ما
در دل از دیدارِ رویِ او ، بهاری داشتیم

نه درونِ سینه هامان ، اینهمه اندوه و غم
نه به رویِ دوشِ خود ، از غصه باری  داشتیم

یادِ آن لبخندها و شیطنت هامان ؛ بخیر
راستی در کودکی ، خوش روزگاری داشتیم

 #پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۸۷

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۸۷


ای خاطراتِ دلنشین ، بدرود بدرود
وسواس های در کمین ، بدرود بدرود

ای با شکوهِ شعرِ حافظ دیدگانت
در چشمِ من زیباترین ، بدرود بدرود

چون غنچه ای نشکفته بودم من به باغت
ای باغبان ، ای خوشه چین ، بدرود بدرود

لبهای تو طرحِ بلوغِ باغِ شعر است
ای گل کلامِ خوش طنین ، بدرود بدرود

ای همچو خون ، در کوچه های هر رگِ من
ای آرزویِ واپسین ، بدرود بدرود

در بارگاهِ ذوقِ من ، دنیایِ شعری
آیینه ی عشق آفرین ، بدرود بدرود

تاجی به سر داری تو از الماسِ مشرق
بالا بلندِ نازنین بدرود بدرود 

 #پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۷۰

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۷۰


ای با دلم نا آشنا , بدرود بدرود
نشاختی قدر مرا , بدرود بدرود

زین پس منِ دیوانه و ویرانه ی خویش
رفتم ازین محنت سرا ، بدرود بدرود

با نامرادی باز می گردم به غربت
شهرِ شما ، مالِ شما ، بدرود بدرود

لافِ وفاداری مزن ؛ دیگر من از تو
هرگز نمی خواهم وفا ، بدرود بدرود

در این دلِ بیمار ، شورِ زندگی مُرد
ای تلخ تر از هر دوا ، بدرود بدرود

عشق من و تو ، اولِ یک ماجرا بود
پایان گرفت این ماجرا ، بدرود بدرود

  #پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۵۸

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۵۸


۱ ۲ ۳ ... ۳۱ ۳۲ ۳۳ ۳۴ ۳۵ ... ۵۱ ۵۲ ۵۳

پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی