تایتل قالب


۵۲۲ مطلب توسط «پروین اسحاقی» ثبت شده است

چشم زیبای مثل آهو داشت 
قامتی دلنوازو دلجو داشت

تازه شاید به شهر آمده بود 
عطر گلهای یاس و شب بو داشت 

با نگاهی غریب از مردم 
میرمید و نظر به هر سو داشت 

مادری خسته بود و پیدا بود 
که به دل یک جهان هیاهو داشت 

کردم از او سوال و فهمیدم 
که چرا هر طرف تکاپو داشت

داشت در خانه کودکی بیمار 
که غم درد مبهم او ، داشت 

نه تحمل که بیندش ، رنجور 
نه توان خرید دارو ، داشت

 #پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۹ ۰ ۰ ۶۲

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۹ ۰ ۰ ۶۲


گفتم که میشود پل خواجو بهانه ای
شاید که سر دهم غزل عاشقانه ای

اما چگونه لب به غزل میتوان گشود
وقتی که زنده رود نخواند ترانه ای

روزی که بود جاری و مواج ، میشکفت
هر روز یک چمن گلش از هر کرانه ای

آن روزها که داشت به هر سوی ساحلش
هر بلبلی به شاخ گلی ، آشیانه ای

امروز تشنه مانده و شهری نشسته است
در انتظار آب چنین رودخانه ای

در اصفهان اگر نزند موج ، زنده رود
از شادی و نشاط ، نباشد نشانه ای

#پروین_اسحاقی

@parvinpoems


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۹ ۰ ۰ ۲۹

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۹ ۰ ۰ ۲۹


در جنونی که مجال گفتگو از دست رفت
 پیش چشمم
         لحظه
            لحظه
 آرزو از دست رفت

مانده ام در ابتدای جاده ی تنهایی ام
در دل تاریکی ی شب جستجو از دست رفت

بغض بی فریاد من راه نفس را بسته است
بازتاب ناله هایم در گلو از دست رفت

تشنه ام یک جرعه ی آب عطشناکم دهید
آن شراب هفت ساله در سبو از دست رفت

نقش داغ تهمتی خورده ست بر پیشانی ام
در هوای یوسف دل آبرو از دست رفت

حضرت چشمم وضو با اشک های من گرفت
صبر و ایمانم  به هنگام وضو از دست رفت

تا که یحیایی بر آید جانب تعمید من
یک مسیحا بر صلیب پیش رو از دست رفت

در سماع آخرینم تا که دست افشان شدم
رقص مولانایی ام بی های و هو از دست رفت

#پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۹ ۰ ۰ ۴۰

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۹ ۰ ۰ ۴۰


غافلی این روزها از حال و احوال دلم
خورده زخم داس تو بر گندم کال دلم

ماه زیر ابرها پنهان نمی ماند و تو
روزی آخر با خبر خواهی شد از حال دلم

شعر چشمم آیه آیه سوره ی تنهایی است
داغ  تازه  می زند بر روی تبخال دلم

سال های بودنم با یاد تو از دست رفت
می روم در سایه ی دیوار امسال دلم

بار سنگینی اندوهی ست روی شانه ام
ای دریغ از قامت خم گشته ی دال دلم

خاطرم آبستن یک مثنوی نی ناله است
آه از سنگ صبور همچنان لال دلم

هرگز از خاطر مبر اینکه فراموشم شوی
یاد تو چون سایه ام بوده ست دنبال دلم

عشق در فنجان چشم تو به رنگ قهوه است
شعر حافظ آمده بر نیت فال دلم

(یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور)
‌چشم تو آیینه شد در صبح اقبال دلم

در قمار عشق پروین هستی از کف داده ام
زخم از ده لوی خشتت خورده تک خال دلم

#پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۹ ۰ ۰ ۴۲

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۹ ۰ ۰ ۴۲


جمعی مــتموّلند و غرقِ ثروت
برخی شده از فقر ، دچارِ محنت

باید ز یکی کاست ، بر آن یک افزود
تــا هــر دو مساوی بشوند از مکنت

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۸ ۰ ۰ ۴۷

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۸ ۰ ۰ ۴۷


نجابت  چون ادیب توس داری 
اصیلی  ریشه در ققنوس داری

به خوبی صورتت گویای این است
فراوان جا برای بوس داری

#پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۸ ۰ ۰ ۴۰

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۸ ۰ ۰ ۴۰


ا

من خوشه ی پروین تو بودم همه شب
با دیده ی تر غزل سرودم همه شب

آیینه گواه شب نخوابیّ  من ست
دیده ست تو را دعا نمودم همه شب

#پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۸ ۰ ۰ ۴۰

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۸ ۰ ۰ ۴۰


از کی بپرسم حالتو
وقتی ازت بیخبرم
از نفس افتاده دیگه
کبوتر نامه برم

پروانه ها تو باغچه مون
شکوفه هارو میبوسن
قاصدکا خسته شدن
رو شاخه ی صنوبرم

یه روز برا یه مثنوی
گفتی حسودی میکنی
بیا ببین با اسم تو
پُر شده برگ دفترم

نامه رسون شهرمون
نشونیتو گم میکنه
اسم تو رو حک می کنم
رو بال نرم کفترم

دسم بهت نمیرسه
تا نبضتو حس بکنم
از قاب عکس روبرو
بیا بشین برابرم

تو بازار سمساریا
حراج گذاشتم چشامو
میخوام تو رو از یه پری
به نرخ چشمام بخرم

یه شب برام تب بفرس
از تن توی بسترت
گرمای رو پیشونیتو
جا بده توی بسترم

شریک دردات که میشم
حس میکنم سبک شدی
حس میکنی چه حالی ام؟
وقتی میای تو باورم؟

#پروین_اسحاقی
 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۸ ۰ ۰ ۵۳

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۸ ۰ ۰ ۵۳


(هر که شد افسرده دل، درجستجوی یار شد )
کو به کو رفت و سراپا، خاک کوی یار شد 

از بهارو گلشن و دیدار گل شد بی نیاز 
هر که برخوردار از دیدار روی یار شد 

در نگاه ما گذشت روز و شب حاصل نداشت
غیر از آن ساعت ، که صرف گفتگوی یار شد 

شانه بر گیسوی عطر آگین خود میزد شبی
کلبه ام چون باغ گل ، از بوی موی یار شد 

در سرم دیگر هوای ساغرو پیمانه نیست 
تا دل سرگشته ام ، مست از سبوی یار شد 

هر که را دیدم هزاران آرزو در سینه داشت 
عمر ما هر روز طی ، در آرزوی یار شد 

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۸ ۰ ۰ ۲۷

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۸ ۰ ۰ ۲۷


تو میروی و دلم جاودانه خواهد مرد 
امید در دل من غمگنانه خواهد مرد 

شکوفه های سپید جوانیم بی تو 
ز ریشه سوخته و در جوانه خواهد مرد 

سیاه بخت و غریبانه ،غرق گریه مرا
عروس خاطره درحجله خانه خواهد مرد

پرنده ای که سرودش شکوفه و گل بود 
غریب واره ، به ژرفای لانه خواهد مرد 

تو میروی و به لبهای خسته ام دیگر 
شکوفه های غزل عاشقانه خواهد مرد 

به غمنواز صدایم که شور غم دارد 
ز زخمه های غم تو ، ترانه خواهد مرد 

برو برو که ز خوشبختی تو دلشادم 
اگر چه شاعر تو غمگنانه خواهد مرد 

 #پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۸ ۰ ۰ ۴۸

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۸ ۰ ۰ ۴۸


۱ ۲ ۳ ... ۳۳ ۳۴ ۳۵ ۳۶ ۳۷ ... ۵۱ ۵۲ ۵۳

پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی