.
پروینه سی و سه
با ساز زمانه نا هماهنگ مباش
با گردش روزگار در جنگ مباش
در باغ جهان گشاده رو باش چو گل
چون غنچه ی ناشکفته دلتنگ مباش
#پروین_اسحاقی
.
پروینه سی و سه
با ساز زمانه نا هماهنگ مباش
با گردش روزگار در جنگ مباش
در باغ جهان گشاده رو باش چو گل
چون غنچه ی ناشکفته دلتنگ مباش
#پروین_اسحاقی
.
پروینه سی و دو
بازای که محراب دلم خانه ی توست
شب قصه ی من خیال افسانه ی توست
هرگاه که حس بی پناهی کردم
دیدم که پناهگاه من شانه ی توست
#پروین_اسحاقی
.
پروینە سی و یک
ای یار سفر کرده بهارست بیا
هنگام شکوه سبزه زارست بیا
گفتی که بهار از سفر میآیم
چشمم به رهت در انتظار است بیا
#پروین_اسحاقی
.
پروینه سی
وقتی به صدای شعر در خواب شوم
در خوابِ قصیده مطلع ناب شوم
بانوی غزل به شوق بیداریِ تو
بی حوصله بی قرار بی تاب شوم
#پروین_اسحاقی
.
پروینه بیست و نه
آن را که پدر سایه ی بالای سر است
از عشق و امید و آرزو بهره ور است
هر صبح طلوع می کند چون خورشید
هر روز به این دلیل (روز پدر) است
#پروین_اسحاقی
.
پروینه بیست و هشت
دلداده ام و ز شور عشقت مستم
من عاشقم و به عهد خود پا بستم
هر چند که چشم بر نگاهم بستی
من تا دم مرگ ، بر قرارم ، هستم
#پروین_اسحاقی
.
پروینه بیست و هفت
سنگ غم عشق خورده بر سینه ی من
شد تیره ز دود آه آیینه ی من
شب آمد و باز مثل شب های دگر
من ماندم و تنهایی دیرینه ی من
#پروین_اسحاقی
.
پروینه بیست و شش
عمریست به راه عشق سرگردانم
پیوسته به کار خویشتن حیرانم
گویند که عشق آتشی سوزان است
میدانم و رو از آن نمی گردانم
#پروین_اسحاقی
.
پروینه بیست و پنج
چندی ست غمِ تو غمگسارست مرا
در راهِ تو دیده اشکبارست مرا
بی رویِ تو ، روز و ماه و سالم پاییز
دیدار تو صبح نوبهارست مرا
#پروین_اسحاقی
.
پروینه بیست و چهار
روزی که به عشق تو گرفتار شدم
از هر چه بغیر عشق بیزار شدم
از بسکه تو در خیال من آمده ای
آیینه ی لحظه های دیدار شدم
#پروین_اسحاقی