رفتی اما در دل من همچنان جا مانده ای
شعر جانسوز جدایی را برایم خوانده ای
من به لبخند تو دل خوش کرده بودم ؛ حالیا
آن لبِ چون غنچه را از چشم من پوشانده ای
#پروین_اسحاقی
رفتی اما در دل من همچنان جا مانده ای
شعر جانسوز جدایی را برایم خوانده ای
من به لبخند تو دل خوش کرده بودم ؛ حالیا
آن لبِ چون غنچه را از چشم من پوشانده ای
#پروین_اسحاقی
در کوچه ی عشق عطر خود جاری کن
این بار ز پا فتاده را یاری کن
من شیشه ی دل را به تو کردم تقدیم
زین جنس شکستنی نگهداری کن
#پروین_اسحاقی
صفای این شبِ و این ماه ، از توست
سحرگاه ، این چنین دلخواه از توست
گر از من اصفهان نصف جهان شد
صفای شهر کرمانشاه ، از توست
#پروین_اسحاقی
مرا با شعر ، بی شمشیر کشتی
بدون جرم و بی تقصیر کشتی
چو گشتم صید آهوی نگاهت
بسان شیر در زنجیر کشتی
#پروین_اسحاقی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
تو من وە شێعر و بێشەمشیر کووشتی
نەکردە جورم و بێەخسیر کووشتی
چۊ خوەش کەفتم لە دام چەوەیلد
جوور شیرێگ وە زەنجیر کووشتی
#ئەمین_کالهور_رشیدی
صیاد به صید خویش یک تیر زند
آن هم به هزار گونه تدبیر زند
صیاد من آنگاه که از راه رسد
برقلب شکار خود سه شمشیر زند
#پروین_اسحاقی
@parvinpoems
من روی لب شکفته تبخال توام
بر گردنت آویخته چون شال توام
حالا که مرا قابل خود میدانی
تردید مکن که محضری مال توام
#پروین_اسحاقی
کی عاشقِ سرگشته دست از عشقِ دلدارش کشد
صد بار در آتش اگر ؛ یارِ دلازارش کشد
هر چند آن آرامِ جان ؛ با او شود نامهربان
با بیقراری حسرتِ یک لحظه دیدارش کشد
#پروین_اسحاقی
تا از من ای امید دلم ، دل بریده ای
جان مرا در آتش هجران کشیده ای
نا مهربانیِ تو دلم را شکسته است
از من مگر بغیر محبت ، چه دیده ای
#پروین_اسحاقی
خوشا کسیکه سر سفره ی تومهمان است
که هر خوراک تو نیرو دهنده ی جان است
خوشا کسیکه ز دست تو چای مینوشد
که قند و پولکش از آن لبان خندان است
#پروین_اسحاقی 😄
در وادی عشق صد هزار آیین است
این قصه گهی تلخ و گهی شیرین است
من در همه عمر خویش دریافته ام
پیمان شکنی غمش بسی سنگین است
#پروین_اسحاقی