تایتل قالب


۴ مطلب در شهریور ۱۴۰۰ ثبت شده است

.

"قاب عکس پنجرە 
         رویایی از تصویر 
                             توست"

زخمه بر تار دلم زد عشق ، غم آغاز شد
پرده‌ پرده در گلویم ، بغض در آواز شد

آب و آتش در نگاه من به هم پیوسته است
آنچنان آشفته احوالم که سوزم ساز شد

واژه واژه شاه بیت شعر ، حرف  تازه  زد
تا که از قاف غزل ، سیمرغ در پرواز شد

قاب عکس پنجره رویایی از تصویر توست
در نگاهم شکل زیبایی ز چشم انداز شد

خواب دیدم آسمان در قاب چشمت حلقه زد
ماه با خورشید گویی همزمان ، همراز شد

فالی از دیوان چشمت تا گرفتم ناگهان 
خاطرم در آرزویت ، جانب شیراز شد

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۰۰-۶-۲۵ ۰ ۰ ۱۰۵

پروین اسحاقی ۰۰-۶-۲۵ ۰ ۰ ۱۰۵


.

"قسم به عشق 
        ز خاطر نمی روی هرگز"

فقیر عشقم‌ و با تو ولی شهنشاهم
مقام بهتری از این جهان نمی خواهم

مقدر است که هم صحبت دلم باشی
دلت نگفت که من راز دار درگاهم ؟

به روی خط جدایی چنان ز من دوری
که با خیال تو هر گاه خیره بر ماهم

چه با شتاب از این فاصله گذر کردی؟
ولی دریغ که پیوسته چشم در راهم

خطوط طالع خود را همیشه می خوانم
شگفت نیست که از راز عشق آگاهم

قسم‌ به عشق ز خاطر نمی روی هرگز
به جز تو نیست کسی عاشقانه دلخواهم

همین که نیست تو را اشتیاق دیدارم
 بر آید از دل سرگشته آتش آهم

#پروین_اسحاقی 


پروین اسحاقی ۰۰-۶-۲۳ ۰ ۰ ۱۳۳

پروین اسحاقی ۰۰-۶-۲۳ ۰ ۰ ۱۳۳


.

"منم که شمعم و 
              او هست 
                   همچو پروانه"

#غزلی_از

#پروین_اسحاقی

کجاست آن مه زیبا که یار من باشد
به موسم غم و شادی کنار من باشد

امید آنکه شبانگه به من دهد جامی
که من غمینم و می غمگسار من باشد

چه میشود که به دیدارم آن مسیحا دم
بیاید و نفسی در کنار من باشد

منم که شمعم و او هست همچو پروانه
به شب بسوزم و او رازدار من باشد

چو آهویی همه شب با دو چشم افسونگر
به دشت و دامنه ی کوهسار من باشد

چگونه عاشق مهرش شدم همین دانم
قرار بخش دل بیقرار من باشد

کجاست مطرب مجلس که نغمه سازش
به دل صفا دهد و سازگار من باشد

مگیر خرده به *پروین* که خواجه حافظ گفت
"خوشست خلوت اگر یار یار من باشد"


 


پروین اسحاقی ۰۰-۶-۱۳ ۰ ۰ ۱۱۲

پروین اسحاقی ۰۰-۶-۱۳ ۰ ۰ ۱۱۲


.

"نفس بدون تو انگار
                مرگ تدریجی ست"

نه سیب سرخ , نه باغ انار می خواهم
نگاه ساده ای از چشم یار می خواهم

به روی‌ شانه فرو ریز موج گیسو را 
شکوه و منظره ی آبشار می خواهم

به انتظار تو بودن چقدر شیرین ست
به شوق آمدنت انتظار می خواهم

همیشه بودن من بر قرار بی تابی ست
ز چرخ موج نگاهت قرار می خواهم

نفس بدون تو انگار مرگ تدریجی ست
تمام وقت ، تو را در کنار می خواهم

گیاه زرد خزان دیده ام که در این باغ
خیال رویش سبز بهار می خواهم

#پروین اسحاقی


پروین اسحاقی ۰۰-۶-۰۸ ۰ ۰ ۹۴

پروین اسحاقی ۰۰-۶-۰۸ ۰ ۰ ۹۴


پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی