تایتل قالب


۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دوست» ثبت شده است

تضمین از شعر فرخی یزدی

زیر چشمی نگه از پشتِ نقابش کردم
دیدم آن حسنِ خداداد و خطابش کردم

آگه از فرقتِ بی حد و حسابش کردم
(شب چو در بستم و مست از می نابش کردم

ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم)

بلبلانی به گلستانِ جهان بود مرا
از نواشان غمِ ایام ، عیان بود مرا 

کِی دگر از غمشان تاب و توان بود مرا
(دیدی آن ترکِ خطا دشمنِ جان بود مرا

گر چه عمری به خطا دوست خطابش کردم)

گویمت نکته ای ای دوست ز افسانه ی چشم
آنکه بنمود تصاحب ز ازل ، لانه ی چشم

آشنا در برِ ما بود ، نه بیگانه ی چشم
(منزلِ مردمِ بیگانه چه شد خانه ی چشم

آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم)

داد پروانه پیامی شبی اندر برِ جمع
که رسانید پیامم به برِ شمع  به سمع؟

ریزد از دیده ی خونبارِ من دلشده دَمع
(شرحِ داغِ دلِ پروانه چو گفتم با شمع

آتشی در دلش افکندم و آبش کردم)

ما ندیدیم در این دهر کسی را دلشاد
جز غم و درد و محن هیچ نداریم به یاد

در رهِ عشق ، ببین عاشقِ بیدل ، جان داد
(غرقِ خون بود و نمی مُرد ز حسرت فرهاد

خواندم افسانه ی شیرین و به خوابش کردم)

خسته از زندگیِ سخت نمیگردد مرد 
زر چو در کیسه ندارد رُخ او باشد زرد

با غم و درد و محن گو که چه می باید کرد
(دل که خونابه ی غم بود و جگر گوشه ی درد 

بر سر آتش جورِ تو کبابش کردم)

گر چه رفتارِ فلک بوده به ما گاهی قهر
یا که خورشید همیشه ندهد ما را بهر  

می رسد مرکب " پروین " به سراپرده شهر  
(فرخی درد مکش ، ناله مکن ، گوید دهر

هر ستمگر که ستم کرد عذابش کردم)

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۱۶ ۰ ۰ ۵۶

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۱۶ ۰ ۰ ۵۶


ای رخت در چشم من زیباتر از ماه تمام 
از دل و جان دوست میدارم تورا در یک کلام

از محبت گر ز احوال دلم جویا شوی 
گویمت دیوانه ی عشق تو هستم والسلام 

   #پروین_اسحاقی

@parvinpoems


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۱۰ ۰ ۰ ۴۲

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۱۰ ۰ ۰ ۴۲


ای دوست رخ خوب تو دیدن دارد
دشنام ز لعل تو شنیدن دارد

گفتم نکشم بار غم عشق ، ولی
بار غم عشق تو کشیدن دارد

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۱ ۰ ۰ ۳۰

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۱ ۰ ۰ ۳۰


هر شب دل پر سوز و گدازی دارم
با دوست به دل راز و نیازی دارم

اما ز کرامتش نباشم نومید
شادم که خدای چاره سازی دارم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۴ ۰ ۰ ۴۸

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۴ ۰ ۰ ۴۸


 

مرا مبتلای خودت ساختی
پس آنگه به شهر دلم تاختی

نوشتی که از عشق من کن حذر
مرا زین سخن گریه انداختی

ولی شاید ای دوست حق با تو بود
مرا با دو خط شعر نشناختی

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۲ ۰ ۰ ۴۰

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۲ ۰ ۰ ۴۰


 

گفتم غزلی دوباره آغاز کنم 
تا عقده ای از کار دلم باز کنم

هر چند به اندیشه گلاویز شدم
با دوست نشد راز دل ابراز کنم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۹ ۰ ۰ ۳۳

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۹ ۰ ۰ ۳۳


پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی