.
_بی تو
درد دلتنگی
زخم نبودنت را
نمک میپاشد
و
چه بی رحمانه
قلب مرا میسوزاند
به آتشم میکشد
#پروین_اسحاقی
@parvinpoems
parvin58.blog.ir
.
_بی تو
درد دلتنگی
زخم نبودنت را
نمک میپاشد
و
چه بی رحمانه
قلب مرا میسوزاند
به آتشم میکشد
#پروین_اسحاقی
@parvinpoems
parvin58.blog.ir
.
"قالی دلم"
رشته
رشته
می شوم
بر دار صبح تماشایت
_آن هنگام
که چشم می گشایی
و هوا آفتابی می شود
چند نخ
از ابریشم نگاهت
کافی ست
تا قالی دلم
از دار بیفتد
#پروین_اسحاقی
.
"کافه ی خیالت"
ببین چگونه من و قلم
با واژه هایی بی پروا هم آواییم
در میان
هارمونی رنگهای آغشته
به عشق و دلتنگی
دست در دست نسیم
با پرواز قاصدک ها
برای پراکندن عطر وجودت
برای یافتن گوشه ای دنج
در کافه ی خیالت
چه شوری در من برپاست
و چه عشقی از تو
گسیل به قلب بی تابم
بگذار تا همیشه
در نهان خانه ی قلبت جای بگیرم
از تنهایی ابدی جدایم کن
سخت در آغوشم بگیر
که سخت به تو محتاجم
#پروین_اسحاقی
.
"دلنشین ترین ملودی"
بگذار ریشه هایم
در عمیق ترین لایه های ذهنت
فرو رود
از میان هزاران رز مرا بچین
در باغچه ی دلت بکار
با بوسه های شیرینت
آبیاریم کن
_جهانِ بی تو
سرشار از دلتنگی است
همیشه
نظاره گر چشمانت هستم
با شوقی بی پایان
_صدای خنده های تو
صدای جریان رودیست
برای آرامش ذهن خسته ام
عطر تو
به مانند
عطر بهار نارنج
مشام خیالم را مست میکند
آوای تو دلنشین ترین
ملودی است
به گوش جان
تا آخرین نفس میشنوم
اشعار تو
هرچه بگویم کم است
چون با واژه هایت
اوج میگیرم
تا بی نهایت عشق
_امان از بوسه های داغ خیالیت
و آغوش گرم خیالیت
بگذار
رازی باشد
میان قلب عاشق من
و دل بی پروای تو
#پروین_اسحاقی
parvin58.blog.i
.
"حصار آغوشت"
گره بزن
نگاه شب زده ام را
به خماری چشمت
تو قهوه ی منی
با تو سر حالم
تن تب آلودم را
به حصار آغوشت
_انار سرخ لبانت را
من قانعم
در بهار عشق
به جرعه ای
از شراب
لبانت
#پروین_اسحاقی
.
"دل بیقرار من"
دوباره من
دوباره عکس و خیال تو
وجمعه ی نفس گیر دیگری ..
صدای
تیک تاک ساعت
عبورِ آهسته ی زمان
نبود تو
و
دل بی قرار من
تک ستاره ی اشعارم
آرام
گذر کن
همچون نسیم
از خیالات من
چند قدمی کوتاه،
آغوشی گرم ،
بوسه ای شیرین ،
زمزمه های گوش نواز ،
شیطنت های عاشقانه ،
نگاهی نافذ ،
هر چند کوتاه ...
میدانی
جمعه ها نبودنت
بیشتر میخراشد
احساس عشق را
لحظه ای
به رویا ی من بیا
با بودن های
گاه و بی گاهت
آرام کن دل بی تاب را
#پروین_اسحاقی
.
"رویای تو"
جمعه ها را باید
به پاس نبودن ها ،
سکوت کرد
بوسه ای از جنس مهر ،
بر لبان خورشید
دوخت
گاهی با نسیم همراه شد
گاهی با باران
قاصدکی از مهر،
به ٱسمان
فرستاد
با خطی شعر،
به گل برگ های یاس ،
دست کشید
قهوه ای ریخت ،
با بغضی فرو خورده
به جای تو ،
نوشید
چشمکی از دلتنگی ،
برای ستاره
روانه کرد
و با رویای تو ،
به خواب
رفت
#پروین_اسحاقی
"مهر بی پایانت"
برای
لذت فهم عاشقی
در یک صبحگاهی دیگر
صبحی
که
از جمالت
ریحان بچینم
کنار
بنفشه های رُخت
بنشینم
از
جام چشمانت
چایی بنوشم
و
تو
برایم
یک سفره پهن کنی
به
گستردگی
مهر بی پایانت
و
من
بر لب
این سفره
آرام بنشینم
به
تماشای عشق
در زورقی
از عشق
و
صفا
و
صمیمیت
و کنارت
لقمه ها بگیرم
از ترنج
عاشقانه چشمانت
نازنینم
عزیزم
صبحگاهان
با وجودت
چقدر خوش و زیباست
و بودنت کنارم
آرامشی ست
بی بدیل
#پروین_اسحاقی
parvin58.blog.ir
.
"در من
زنی نفس می کشد"
به آسمان که سلام می دهم
از ناودان نگاهت
باران ستاره
آبشار
و رنگین کمانی از غزل
بر طاق ابروانت هلال می شود
و من
ماه پیشانی می شوم
بر ارتفاع ستاره و غزل
خواستنت
کیفر اتفاقی ست که خواهد افتاد
کیفر شعرهایی که تا هنوز
نسروده ام
در کمرکش صبحی
که با فنجانی از قهوه ی چشمت
صبحانه ی عشق
آفتابی می شود
در تعارف سینی ی دستانم
بودنم را
بر سنگ فرش ایوان خیالم
پهن می کنم
و برای گنجشکانی که آمدنت را
به حسرت نشسته اند
دانه می ریزم
می دانم
می دانم
تو
روزی خواهی آمد
و سفره ی دلت را
با من تقسیم می کنی
در من
زنی نفس می کشد
که با شب بخیری به ماه می رسد
با صبح بخیری به آفتاب
زنی
که دست هایش را
در باغچه می کارد
تا فروغ دیگری سبز شود
#پروین_اسحاقی
.
"مدار تو"
عشقِ ناگهانی
اتفاقی ست
که افتاده است
و من
تنهاترین ستاره ای که
بر مدار تو
می چرخم
چند سال نوری
هنوز باقی ست
تا رقص شانه هایم
کامل شود ؟
#پروین_اسحاقی