تایتل قالب


۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قفس» ثبت شده است

گفتی که هوای کوی دلبر داری؟
باید که به پای یار سر بسپاری؟

شایسته ی پای تو نباشد سر من 
چون کمتر از آنم که تو میپنداری

انگیزه ی پرواز به من می بخشی 
از بسکه به دل مهر و محبت داری 

پرواز کجا و من و این کنج قفس 
هر روز عذاب و همه شب بیداری 

ممنونم از اینقدر صداقت ، اما
بهتر که مرا به حال خود بگذاری 

#پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۱ ۰ ۰ ۳۹

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۱ ۰ ۰ ۳۹


این واژه های ناب که از دل چکیده اند
شعر مرا ز جنس غزل آفریده اند

گنجشگ های بر لب ایوان خانه اند
بر سنگفرش صحن دل من پریده اند

تا آنکه مصرعی بسرایم زحال خویش
جان کندن مرا به نگاهی ندیده اند

هر بار نیمه جان شده ام از سرودنم
گویی برای مردن من سر رسیده اند

این گله های شعر - غزالان شب نفس_
در زیر نور ماه چه زیبا چریده اند

گاهی چنانکه لحظه ی پرواز مرغ غشق
بر ارتفاع تنگ قفس آرمیده اند

گاهی برای دیدن سیمرغ هفت شهر
تا قله های دور خدا پر کشیده اند

خون می چکد ز رقص خیالم به دفترم
تصویر زخم را به تماشا کشیده اند

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۰ ۰ ۰ ۵۴

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۰ ۰ ۰ ۵۴


 

دیدی آخر بر ملا شد آنچه در سر داشتم
نقش روی آب شد عشقی که باور داشتم

آسمان در تنگنای این قفس رویایی است
بودن در این قفس را با تو خوشتر داشتم

شهرزادِ در هزار و یک شبِ افسانه ام
در هوای قصه هایت دیده ی تر داشتم

نوشدارویی برای درد من پیدا نشد
سال ها بر روی پهلو  زخم خنجر داشتم

یک سیاوش در شبستان دلم در آتش ست
من کجا مانند تو تاب سمندر داشتم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۴ ۰ ۰ ۶۱

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۴ ۰ ۰ ۶۱


 

رقص اشک چکیده را مانم
سر به دامان کشیده را مانم

در شب و باد و ریزش باران
کاغذ آب دیده را مانم

قامتم ضربه از تبر خورده ست
قد سرو خمیده را مانم

زخم خورده ز تیغ بهتانم
چون گریبان دریده را مانم

مثل تنهایی قناریها
از قفس نا پریده را مانم

کس نپرسیده شکوه ام از چیست
قصه ی ناشنیده را مانم

کیستم چیستم نمی دانم
حس در خود خزیده را مانم

از بلندای شب گذر کردم 
صبح از ره رسیده را مانم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۴ ۰ ۰ ۵۵

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۴ ۰ ۰ ۵۵


 

گاهی
شبیه ترین می شوم
به قفس،
وقتی
تمام آسمان از آرزوی تو خالی ست....

         #پروین_اسحاقی

برگردان از فارسی به کردی

قەفەس

گاجار
بومه شێوە قەفەس
هنای...
تەمام ئاسمان لە ئەزرەت تو چوولە

#پەروین_ئسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۴ ۰ ۰ ۵۵

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۴ ۰ ۰ ۵۵


 

زیباترینِ شعر ، برای ترانه ای
تصویر ناب ، در غزل عاشقانه ای

ای یادگار فرصت از دست رفته ام
میراثی از گذشته و حال زمانه ای

پرسیده ای ز خویش که بی تو چگونه ام؟
آتش کشیده است به قلبم زبانه ای

کی بی بهانه بود که من عاشقت شدم؟
خود بهترین دلیل ، برای بهانه ای

هرگز به چشمِ فتنه گرت فکر کرده ای؟
آتش بیار معرکه در این میانه ای

بی آب و دانه است قناریّ در قفس
اما هراس نیست ، که تو آب و دانه ای

امشب بیا سراغ مرا از خودت بگیر
زیرا به سمت عشق ، تو تنها نشانه ای

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۴ ۰ ۰ ۶۴

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۴ ۰ ۰ ۶۴



مرغ دلم
     از خال لبت
        در هوس افتاد
آنگونه که از غفلت خوددر قفس افتاد

بی چاره
     دل خسته ی من
       درگذر عشق
دنبال تو
      از بس که دوید
         از نفس افتاد

شاه دلم از نقشه ی سرباز تو
             مات ست
در پیش تو
         زانو زد و
         فیل از فرس
                افتاد

آن شاه
     که دربازی ی شطرنج نگاهت
در معرکه ی عشق تو خم شد
           سپس
                افتاد

نیل دل تو
    معجزه ی حضرت موسی ست
آنجا
     که در ان
         بی خبرانی
        چه بس افتاد

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۴ ۰ ۰ ۵۳

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۴ ۰ ۰ ۵۳


پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی