این شعرو واسه پسر کوچکی بنام مهدی اکابری که بر اثر ریزدانه های شیمیایی در هوای بوشهر جان به جان آفرین تسلیم کرد سرودم 😔
در فصل نوبهار خزان شد جوانیش
او را زما گرفت اجل ناگهانیش
نامش که مهدی و لقبش بود اکابری
این بوده است اول و آخر نشانیش
امید بر سراچه ی فانی نداشت چون
رفت او بسوی جایگه جاودانیش
عمرش به محنت و غم دنیا تمام شد
لیکن اجل گشود ره زندگانیش
گنجینه ای که ز *احسان* به سینه داشت
آن بود در جهان سبب شادمانیش
با رنج بیشمار وداع جهان نمود
در سوک خود نشاند عزیزان جانیش
بر سرگذشت او ز تفکر نظر نما
تا آگهت کند همه راز نهانیش
بر ، ( عکس ) او ز تفکر نگاه کن
غفران طلب ، که به رحمت رسانیش
#پروین_اسحاقی