تایتل قالب


۴ مطلب با موضوع «آیینی» ثبت شده است

جانب شاه خراسان ز صفاهان رفتم
دردها داشتم و در پی درمان رفتم

از خدا خواسته بودم که شوم زائر او  
با توکل به خدا سوی رضا جان رفتم
 
داشتم در دلِ خود مشکلِ جانفرسایی
تا مگر مشکل خود را کنم آسان رفتم

چه صفایی چه فضایی چه هوایی چه شبی
عالمی داشت به هر عرصه و ایوان رفتم

کردم احساس که درباغِ بهشت آمده ام
سوی هر صحن ، که با شوقِ فراوان رفتم

حاجتِ خویش گرفتم من از آن شاهِ رئوف
چونکه با صدقِ دل و پاکیِ ایمان رفتم

باز گشتم به امید ازحرمِ شمسِ شموس
گر چه با سوزِ دل و حالِ پریشان رفتم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۴-۰۱ ۰ ۰ ۵۰

پروین اسحاقی ۹۹-۴-۰۱ ۰ ۰ ۵۰


ایمان ز فتوت حسین است
دین زنده ز همت حسین است

ایثار و ز خود گذشتگی چیست؟
درسی ز شهادت حسین است

حلم و کرم و سخاوت و مجد
در جوهر طینت حسین است

پابند وفا به عهد بودن 
برهان حقیقت حسین است

هر طاعت اگر قبول گردد 
در ظل اطاعت حسین است

در حشر چه باک دارد ، آن کو
دارای محبت حسین است

بر تن نگرفت بار ظلمت
این رمز شهادت حسین است

 #پروین_اسحاقی

@parvinpoems


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۰۳ ۰ ۰ ۲۶

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۰۳ ۰ ۰ ۲۶


بود عمری آرزویم روی آن جانانه بینم
روی آن جانانه بینم در کنار او نشینم

جذبه ی عشقش چنانم کرده بیخود کز سر شوق
گشتم از خود بیخود و از دست دادم عقل و دینم

ناگهان آن دلبر رعنا عیان شد پیش رویم
زان میان آمد کنارم آن نگار نازنینم

یک نظر دیدم جمال و عارض دلجوی او را
خوش تسلی یافت زان دیدن دل اندوهگینم

بخت یارم گشت و کردم من مکان اندر کنارش
شد برون از سر هوای جنت و هم حور عینم

گفتم ای آرام جانم ای تو خود روح روانم
شد ز تن تاب و توانم بنگر احوال حزینم

گو بدانم کیستی ؟ نامت چه باشد داد پاسخ
مظهر حق ، سبط احمد ، هادی و حبل المتینم

نو گل باغ ولایت مرتضی را نور عینم
داور کون و مکانم ، شافع اندر یوم دینم

مهدی صاحب زمانم ، دشمن مستکبرانم
مصلح اهل جهانم ، یاور مستضعفینم

گفتمش چون گنج در ویرانه ی دل شد مکانت
گفت دل خلوتگه حق است و من در آن مکینم 

گفتمش پروینم  و مایل رسَم بر آن وصالت
گفت از هجران شوی آخر رها ، باشد یقینم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۳ ۰ ۰ ۵۶

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۳ ۰ ۰ ۵۶


 

زن مپندار که او اسوه ای از مهر و وفاست
فاطمه ، آن که تجلی گه انوار خداست

آنکه در قدر و شرف بعدِ نبی است و علی
آنکه وارسته ز دنیاست ، بتول عذراست

مادر دهر نزائید و نزاید به جهان
طاقِ بی جُفت همان ، فاطمه ی خیرِ نساست

آنکه جبریلِ امین ، خادم دربار وی است
مات اندر شرف و عزتش عقلِ عقلاست

دل ز اغیار تهی کن که شود خانه ی یار
که تو را سدّ رهِ دوست ، همان شرک و  ریاست

                   ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭

مهر او گر به دلت هست چو پروین خوش باش 
که برای تو فقط ، هدیه همین مدح و ثناست

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۸ ۰ ۰ ۳۳

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۸ ۰ ۰ ۳۳


پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی