تایتل قالب


۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حافظ» ثبت شده است

عید است و بهار است براتم بفرست
از چشمه ی لب آب حیاتم بفرست

یک خوشه ی گندمم ز فطریه ی عشق
بر بنده که واجب الزکاتم بفرست

عمری ست که روزه دار عشقم ، امروز
افطاری ماه برکاتم بفرست

از جانب شش جهت تو را می طلبم
یک خط و نشان از این جهاتم بفرست

عیدانه یکی با دو غزل از حافظ
در وصف رخ شاخ نباتم بفرست

از ذکر دعای هفت سین سیبی را
بر بنده که تارک الصلاتم بفرست

فطریه بدون بوسه ای شرعی نیست
یک بوسه که واجب الزکاتم بفرست

عمری به صراط دل والضالینم
ماهی به دل شب صراطم بفرست

دیگر به یقین خویش هم شک دارم
پیغمبری از بهر نجاتم بفرست

#پروین_اسحاقی 

 


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۱۹ ۰ ۰ ۶۰

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۱۹ ۰ ۰ ۶۰


نشسته 
روی سنگی 
خیره بر خورشید
که 
از پشت بلورین گونه دریا
جبین دختری ماند
که
بردارد 
حجاب از چهره اش
با شرم
پیر شب
خجل گشته
ردایش را
تضرع گونه
بر میچید
که دستی
چشمهایم بست
کشیدم
دست ناز ناشناسش را
و
از دنیای من..
شب رفت

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۰۴ ۰ ۰ ۴۶

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۰۴ ۰ ۰ ۴۶


.با تو که باشم ..حافظ ، سعدی وسنایی 
و....
همه غزلسرایان باید دنبال من غزل بیاموزند
و ناز دامنم را نازک مراقبت کنند تا از« تا » نیفتد
اگر یک چین دامنم بهم بخورد

بیچاره کشور چین درست مثل چینی می شکند

از تو نمی گویم 
چون دلت مثل « بم » خراب زلزله چشمانم شده 

تو درآوارم آواره امواج گیسوانم هستی
 
گل پونه خدا....

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۰۳ ۰ ۰ ۴۷

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۰۳ ۰ ۰ ۴۷


ای خاطراتِ دلنشین ، بدرود بدرود
وسواس های در کمین ، بدرود بدرود

ای با شکوهِ شعرِ حافظ دیدگانت
در چشمِ من زیباترین ، بدرود بدرود

چون غنچه ای نشکفته بودم من به باغت
ای باغبان ، ای خوشه چین ، بدرود بدرود

لبهای تو طرحِ بلوغِ باغِ شعر است
ای گل کلامِ خوش طنین ، بدرود بدرود

ای همچو خون ، در کوچه های هر رگِ من
ای آرزویِ واپسین ، بدرود بدرود

در بارگاهِ ذوقِ من ، دنیایِ شعری
آیینه ی عشق آفرین ، بدرود بدرود

تاجی به سر داری تو از الماسِ مشرق
بالا بلندِ نازنین بدرود بدرود 

 #پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۴۳

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۴۳


غافلی این روزها از حال و احوال دلم
خورده زخم داس تو بر گندم کال دلم

ماه زیر ابرها پنهان نمی ماند و تو
روزی آخر با خبر خواهی شد از حال دلم

شعر چشمم آیه آیه سوره ی تنهایی است
داغ  تازه  می زند بر روی تبخال دلم

سال های بودنم با یاد تو از دست رفت
می روم در سایه ی دیوار امسال دلم

بار سنگینی اندوهی ست روی شانه ام
ای دریغ از قامت خم گشته ی دال دلم

خاطرم آبستن یک مثنوی نی ناله است
آه از سنگ صبور همچنان لال دلم

هرگز از خاطر مبر اینکه فراموشم شوی
یاد تو چون سایه ام بوده ست دنبال دلم

عشق در فنجان چشم تو به رنگ قهوه است
شعر حافظ آمده بر نیت فال دلم

(یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور)
‌چشم تو آیینه شد در صبح اقبال دلم

در قمار عشقِ پروین هستی از کف داده ام
زخم از ده لوی خشتت خورده تک خال دلم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۶ ۰ ۰ ۶۸

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۶ ۰ ۰ ۶۸


 

کنم مرور چو بر روز و ماه و سال خودم
نبود و نیست به عهد و وفا مثال خودم

سوال ها به لبم هست  پیش آیینه
ولی خودم شده ام پاسخ سوال خودم

در آسمان خیالم چه خوش درخشیدی
ولی تو رفتی و من ماندم و خیال خودم

گذشتی از من و در کوره راه تنهایی
گذاشتی من سرگشته را به حال خودم

برای خود زده ام فال حافظ اما نیست 
به غیر نام تو در بیت بیت فال خودم

شکسته بالی  پروین  ز تیر دشمن نیست
چرا که ، خود زده ام تیرها به بال خودم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۵۳

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۵۳


 

در شب فرهادِ چشمم خواب شیرینم تویی
آنکه او را در خیال خویش می بینم تویی

نه چگونه می شود روزی فراموشم شوی
هم نماز واجب و هم رسم و آیینم تویی

پلک می بندی به روی رنگ زردی های من
خوبِ من
     انگیزه ی اندوه سنگینم تویی

در تبم
      در آتشم
       از عشق
        می سوزم
               هنوز
بی خبر از حال من داروی تسکینم تویی

طالعم را از خطوط دست هایم خوانده ای
فالی از حافظ نمی گیرم که کف بینم تویی

آه ، چشمِ شهرزاد شب نخوابی های من
در دل شب خوشه های اشک پروینم تویی

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۴ ۰ ۰ ۴۸

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۴ ۰ ۰ ۴۸


پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی