تایتل قالب


۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شمع» ثبت شده است

تو پنداری که من در خواب نازم 
ولی در التهاب و سوز و سازم

مبین آرامش و خاموشیم را
که مثل شمع در سوز و گدازم 

چو بر هم مینهم چشمان خود را
به یاد آن نگاه دلنوازم 

به جانم آتش عشق نهانی ست
رها از بند افسون و مجازم 

وضو از اشک چشم خویش دارم 
به سوی کوی او باشد نمازم 

ولی با اینهمه ترسم از آنروز 
که اشکم پرده بر دارد ز رازم 

بیا و آشتی کن با دل من 
که دیدار تو باشد چاره سازم

  #پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۱۱ ۰ ۰ ۴۶

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۱۱ ۰ ۰ ۴۶


گویند صفای خانه از روی زن است 
زن شمع فروزنده ی این انجمن است 

ای مرد از این بیش بدان قدر مرا 
چون روشنی بزم تو در دست من است 

   #پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۰۸ ۰ ۰ ۴۳

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۰۸ ۰ ۰ ۴۳


زندگی سرد است اگر در دل نباشد سوز عشق
خانه ی دل روشن است از شمع بزم افروز عشق

تا منم شیدای تو ؛ هر شب ، شب عشق من است
تا تویی دلدار من ، هر روز باشد ( روز عشق )

#پروین_اسحاقی                               جهت خواندن اشعارم 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۷ ۰ ۰ ۵۱

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۷ ۰ ۰ ۵۱


با اینکه تو را با من دلداده وفا
نیست
بی شمع رخت بر من پروانه صفا نیست
آزرده ام از آنهمه پیمان شکنی ها
زیرا که مرا مهر و وفا هست و تو را
نیست

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۵ ۰ ۰ ۶۳

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۵ ۰ ۰ ۶۳


از فراقِ روی خود شمعِ وجودم سوختی
جور بی حد کردی و نابود و بودم سوختی

تا ســــــرود آرزو بر لب نشاندم ای عزیز
در شباب زندگی شعر و سرودم سوختی

از دو چشم ترک مستت کرده ای حیران مرا
عقل و دینم را ربودی ، تارو پودم سوختی

تاغبار غم ز هجرت در دلم بنشانده ای 
زنگِ غم ز آیینه ی دل چون زدودم ، سوختی

من کسی هستم که از هجرِ تو شد جانم تباه
تا دم از عشقت زدم ، مانند عودم سوختی

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۳ ۰ ۰ ۶۳

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۳ ۰ ۰ ۶۳


 

آرزو دارم که یک شب بوسه بارانت کنم
خنده بر لب همچو گلهای بهارانت کنم

آنقدر جام شراب از چشم خود نوشانمت
تا ز مستی شمع بزم میگسارانت کنم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۲ ۱ ۰ ۵۷

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۲ ۱ ۰ ۵۷


 

شادی من روز میلاد شما ست
اشک شوقم جاری از یاد شما ست

یک پرستو در نگاه من نشست
در سلامش یک بهار تازه است

شمع روشن کردنم با یاد توست
روز خوشبختی ی من میلاد توست

بودنم با بودنت آغاز شد
این قناری با تو در پرواز شد

آتش و پروانه ها را دیده ای
بازی ی دیوانه ها را دیده ای

من به شوق آتشت پروانه ام
در هوای سنگ تو دیوانه ام

من زهرچه غیر تو دل کنده ام
من به امید تو تنها زنده ام 

             #پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۶۱

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۶۱


پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی