تایتل قالب


۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آتش» ثبت شده است

گفتی شبتان پر از من ای گل
آتش به دلم زدی دوباره

خود بیخبری که هر شب من
با یاد تو هست پر ستاره

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۷ ۰ ۰ ۲۶

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۷ ۰ ۰ ۲۶


بیا ساقی ای جان به قربانِ تو
به دل باشَدَم عهد و پیمانِ تو

بده ساقیا می ز جامِ الست
که عشق آمد و رفت عقلم ز دست

به عشقِ علی بر گشایم دو لب
به مدحش زنم دم به دم روز و شب

علی آنکه باشد جهان سر بسر
طفیلِ وجودش همه خشک و تر

علی آنکه از حق نباشد جدا
در او هست پنهان صفاتِ خدا

بده ساقیا زان میِ پر ز جوش
که تا آتشِ دل نمایم خموش

سرایم به مدحِ شهِ انس و جان
علی رهبرِ خلق در هر زمان

علی آنکه بُد رهنما و دلیل
علی بود استاد بر جبرئیل

علی آنکه بُد یارِ درماندگان
علی چاره از بهرِ بیچارگان

بکن پاکم از عیب و هر زرق و بَرق
که گویم ز مولا علی شیرِ حق

علی از همه کائنات افضل است
که دانای ماضیّ و مستقبل است

علی آنکه در حشر و نشر و سوآل
بود شافعِ تو برِ ذوالجلال

بده ساقیا می ز حبّ علی
علی آنکه بعدِ نبی بُد ولی

علی آنکه نزدش عیان هر نهان
که عاجز به وصفش بوَد هر بیان

 من او را همه عمر فرمان بَرَم
غلامی بر آن آستان و دَرَم

چو رفتم از این دارِ فانی برون
به عُقبا مدد خواهم از او فزون

گشاید به رویم " ز حکمت دری " 
" ز رحمت گشاید درِ دیگری "

بگویم بریدم ز غیرِ تو دل
مکن در برِ دوستانم خجل

 مرا همدم و حرزِ جان بوده ای
سخن آفرین در زبان بوده ای

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۴ ۰ ۰ ۵۴

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۲۴ ۰ ۰ ۵۴


پس از ناباوری ها باورم کن
به چشم خویشتن عاشق ترم کن

مکن دوری ، اگر بیزاری از من
بیا آتش بزن خاکسترم کن

 #پروین_اسحاقی

@parvinpoems


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۱۰ ۰ ۰ ۳۵

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۱۰ ۰ ۰ ۳۵


تا مرا دادی چو یوسف خنجر ابرو بدست

دست خود را با ترنج از دیدنت نشناختم

آتش دوزخ کجا در من اثر خواهد کند

چون که عمری ز آتش عشق رُخت بگداختم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۵ ۰ ۰ ۴۶

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۵ ۰ ۰ ۴۶


"سوختم"

آتش عشق تو را ققنوس بودم
             سوختم
تا که در اعماق آتش پر گشودم سوختم

آنچه باقی مانده از من
 توده ای خاکستر ست
ذره
     ذره
   از تب گرم وجودم
سوختم

در هوای مستی ی چشمت دلم از دست رفت
تا که در این راه خود را آزمودم سوختم

در نگاهت صاعقه زنجیره ای از آتش ست
تک درختی در میان دشت بودم
             سوختم

هم نفس با لاله های داغدار دشت عشق
هم چنان یک عمر با داغ کبودم سوختم

سایه ی دیوار قلبت فرصت امنی نبود
عنفوان ظهر تا آنجا غنودم سوختم

خواستم شعری بگویم از تو و تنهایی ام
از تب سوز و گدازِ
در سرودم
           سوختم

 سخت می رنجم از آن چشمی که بر تو بنگرد
از حسادت های این چشم حسودم سوختم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۵ ۰ ۰ ۳۸

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۵ ۰ ۰ ۳۸


ای یار بکن ز وصل خرسند مرا
در آتش هجرِ خویش مَپسَند مرا

تا کی نکنی مرا رها از غمِ خود 
خواهی به فراقِ خویش ، تا چند مرا

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۴ ۰ ۰ ۴۸

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۴ ۰ ۰ ۴۸


 

دلم برای تو گاهی بهانه میگیرد
به جانم آتش عشقت زبانه میگیرد

خیال روی تو از من که بیقرار توام
سراغ یک غزل عاشقانه میگیرد

چو در هوای تو پرواز میکنم ؛ هر روز
غم تو مرغ دلم را نشانه میگیرد

به ناز رفتی و هر بار چون کبوتر عشق
غمت به بام دلم آشیانه میگیرد

دلش به بند محبت نبوده است اسیر
کسی که عشق و جنون را فسانه میگیرد

 #پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۲ ۰ ۰ ۴۴

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۲ ۰ ۰ ۴۴


 

عمریست که شام تار من بی سحر است
در آتش رنج و غم دلم شعله ور است

یا قسمتم از روز ازل بوده چنین
یا نزد خدا دعای من بی اثر است

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۲ ۰ ۰ ۴۱

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۲ ۰ ۰ ۴۱


 

بیا در عاشقی ها پرپرم کن
به متن شعرهایت باورم کن

میان شعله های آتش عشق
بسوزان در خود و خاکسترم کن

        #پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۸ ۰ ۰ ۴۶

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۸ ۰ ۰ ۴۶


 

ای تیر هر نگاهت جان مرا نشانه
ای بر لب تو جاری زیباترین ترانه

هر جمله لطیفت شیواترین غزلها
هر خنده ظریفت پرشور و شاعرانه

با اینکه سنگ جورت بال مرا شکسته
مرغ دلم گرفته بر بامت آشیانه

در اوج بیوفایی با ناز و دلربایی
هر روز دل شکستی از من به یک بهانه

اینقدر سرگرانی با من مکن که هر شب
از دل به جای آهم آتش کشد زبانه

تا چند بسته ای دل بر مهر بیوفایان؟
(پروین) محبتی کو دیگر درین زمانه

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۸ ۰ ۰ ۳۹

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۸ ۰ ۰ ۳۹


۱ ۲

پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی