تایتل قالب


۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باده» ثبت شده است

عکس رخش در آینه ی دل فتاده شد

یک جا قرار در دل دلبر نهاده شد

بردم به پیش اهل دلان مشکلات عشق

دفع خمارِ صبح ، به یک جام باده شد

#پروین_اسحاقی

@parvinpoems


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۳۰ ۰ ۰ ۳۰

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۳۰ ۰ ۰ ۳۰


تضمین غزل شماره 114 مولانا حافظ

 باده نوشان قدم از باغ چو در خانه زدند
می علیرغم دل مردم بیگانه زدند 
گل ما خشت چو شد بر لب دندانه زدند
( دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

   گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند )


 نازم آن حسن و جمالی که ز ناز و لاهوت
شده خود ورد زبان همه اندر تابوت
ساز عشرت بنمودند بپا در ناسوت 
(ساکنان حرم ستر عفاف ملکوت

با من راه نشین باده ی مستانه زدند)


آتش عشق تو چون در دل من پای نهاد
هستیم را ز غمت عشق و جنون داد به باد
گل رخسار تو از باد خزان ایمن باد
(شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد

حوریان شکر کنان ساغر شکرانه زدند)


ساقیا کهنه می ام ده که گوارا سمنه   
باده هم زورِکمان تیر کنون دست منه 
دور تا سر نرود جام ، تو از دست منه
( جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه

چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند)


خرم آنست که در گوشه ی میخانه خزید
وز می وصل رخت یک دو سه پیمانه چشید
نه چو من طعنه ز هر عاقل و دیوانه شنید
( آسمان بار امانت نتوانست کشید

قرعه ی فال به نام من دیوانه زدند )


دوری یار نگر با من محزون چون کرد
به یکی غمزه مرا عقل ز سر بیرون کرد
دلبرم از بر من رفت و غمم افزون کرد
( نقطه ی عشق دل گوشه نشینان خون کرد

همچو آن خال که بر عارض جانانه زدند )


عمر چون رفت ز کف ما ز چه محزون نرویم
خوشه ناچیده از این خرمن افزون نرویم
ز سر کوی تو ما با دل پر خون نرویم
( ما به صد خرمن پندار ، ز ره چون نرویم

چون ره آدم خاکی به یکی دانه زدند )


سوزم از عشق چو شمعی که بسوزد در جمع
ریزم از کشتن پروانه ز نوک مژه دمع
دل شود خون چو رسد ناله ی عشاق به جمع
( آتش آن نیست که بر خنده ی او گرید شمع 

آتش آن است که بر خرمن پروانه زدند )


نقشه ها در دل  *پروین* همه شد نقش بر آب
گشت طی چونکه به غفلت همه ایام شباب
چو به رفتن همه دم عمر گران کرد شتاب
( کس چو حافظ نکشید از رخ اندیشه نقاب 

تا سر زلف عروسان سخن شانه زدند )

#پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۱۱ ۱ ۰ ۱۸۵

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۱۱ ۱ ۰ ۱۸۵


از بوسه ی خویشتن پیامم دادی
از باده ی عشق خویش جامم دادی

اما لب من کجا ، لبان تو کجا
ای گل نکند وعده ی خامم دادی

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۳-۰۸ ۰ ۰ ۳۵

پروین اسحاقی ۹۹-۳-۰۸ ۰ ۰ ۳۵


با باده ی عشق می پرستم کردی
از جام نگاه خویش مستم کردی

با هر که به جز یاد تو بیگانه شدم
روزی که به عشق ، پای بستم کردی

#پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۳۶

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۳۰ ۰ ۰ ۳۶


با  بوسه  خویش  مست  مستم کردی

سر خوش  تو   ز   باده   الستم  کردی

از  لعل  لبت  چشیده ام   با  لب  خود

 " جانا " تو به عشق ناب هستم کردی

 #پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۵ ۰ ۰ ۵۶

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۵ ۰ ۰ ۵۶


پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی