تایتل قالب


۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ماه» ثبت شده است

این واژه های ناب که از دل چکیده اند
شعر مرا ز جنس غزل آفریده اند

گنجشگ های بر لب ایوان خانه اند
بر سنگفرش صحن دل من پریده اند

تا آنکه مصرعی بسرایم زحال خویش
جان کندن مرا به نگاهی ندیده اند

هر بار نیمه جان شده ام از سرودنم
گویی برای مردن من سر رسیده اند

این گله های شعر - غزالان شب نفس_
در زیر نور ماه چه زیبا چریده اند

گاهی چنانکه لحظه ی پرواز مرغ غشق
بر ارتفاع تنگ قفس آرمیده اند

گاهی برای دیدن سیمرغ هفت شهر
تا قله های دور خدا پر کشیده اند

خون می چکد ز رقص خیالم به دفترم
تصویر زخم را به تماشا کشیده اند

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۰ ۰ ۰ ۵۶

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۲۰ ۰ ۰ ۵۶


 

ای خیال روی تو لبخند عشق
گوش کن ماه صفاهان پند عشق 

بر لبانم نقشه ی  تبخال توست 
وه از این شوریده حال  قند عشق

#_پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۹ ۰ ۰ ۴۹

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۹ ۰ ۰ ۴۹


 

میروی اما دلم را میبری همراه خویش
 من درین شهرم بیادت غرق اشک و آه خویش

من به یک دیدار تو از دور خوش بودم ولی
میکنی محرومم از دیدار روی ماه خویش

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۸ ۰ ۰ ۲۸

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۸ ۰ ۰ ۲۸


 

به چشمم جلوگاه ماه هستی
مرا آیینه ی دلخواه هستی

من از نیمە شب نصف جهانم
شما از صبح کرمانشاه هستی

#پروین_اسحاقی

برگردان از زبان فارسی بهمی‌کنم کردی

لە گلینەی چەوم جیگاێ مانگیدن
ئڕام لە ئاوینە ئاو شەش دانگیدن

من پەروین لە ھووز نسم جەھانم
تو کرماشانی ،ڕا چەو بژانگیدن

هەڵگەردان

#نەسرێن‌_شەفیعی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۶۰

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۶۰


 

وقتی که بازتاب نگاه تو نیستم
چشم انتظار چشم سیاه تو نیستم

از آن غرور و ناز گل سرخ خوانده ام
من غیر خار بر سر راه تو نیستم

بر قاب عکس دیدن من پلک بسته ای
یک پنجره برای پگاه تو نیستم؟

در پیشگاه مذهب عشق تو کافرم
جز مایه ی عذاب و گناه تو نیستم

چشمم شده سفید به امید دیدنت
باور مکن که چشم براه تو نیستم 

من از محاق چشم تو دریافتم که من
بر آسمان خاطره ماه تو نیستم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۳۷

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۳۷


 

به آسمان که سلام می دهم

از ناودان نگاهت

باران ستاره

آبشار

و رنگین کمانی از غزل

بر طاق ابروانت هلال می شود

و من

ماه پیشانی می شوم

بر ارتفاع ستاره و غزل


خواستنت

کیفر اتفاقی ست که خواهد افتاد

کیفر شعرهایی که تا هنوز

نسروده ام

در کمرکش صبحی
که با فنجانی از قهوه ی چشمت

صبحانه ی عشق

آفتابی می شود

در تعارف سینی ی دستانم


بودنم را

بر سنگ فرش ایوان خیالم

پهن می کنم

و برای گنجشکانی که آمدنت را

به حسرت نشسته اند

دانه می ریزم

می دانم

      می دانم
تو

روزی خواهی آمد

و سفره ی دلت را

با من تقسیم می کنی


در من

زنی نفس می کشد

که با شب بخیری به ماه می رسد

با صبح بخیری به آفتاب

زنی

که دست هایش را

در باغچه می کارد

تا فروغ دیگری سبز شود

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۵۱

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۵۱


 

کنم مرور چو بر روز و ماه و سال خودم
نبود و نیست به عهد و وفا مثال خودم

سوال ها به لبم هست  پیش آیینه
ولی خودم شده ام پاسخ سوال خودم

در آسمان خیالم چه خوش درخشیدی
ولی تو رفتی و من ماندم و خیال خودم

گذشتی از من و در کوره راه تنهایی
گذاشتی من سرگشته را به حال خودم

برای خود زده ام فال حافظ اما نیست 
به غیر نام تو در بیت بیت فال خودم

شکسته بالی  پروین  ز تیر دشمن نیست
چرا که ، خود زده ام تیرها به بال خودم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۵۵

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۵۵


 

شب
که بر نگاهم
سرمه ی آفتاب می کشد
ماه
در برکه ی چشمم
ماهی می شود
و شهرزاد قصه هایم
هزار و یک خواب می بیند

عمق بیداری ام را
با منقار پلک هایم
اندازه می گیرم

به جستجوی ستاره
برآمده ام
با فانوسی از شبتاب و
گیسوانی
آشفته بر شانه

سایه ام را
در باد می تکانم
و
دستانم را
برای گرفتن ماه
قلاب می کنم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۴ ۰ ۰ ۶۲

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۴ ۰ ۰ ۶۲


۱ ۲

پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی