تایتل قالب


 

ماهی که بود همسفر سال و ماه من
رفت و هنوز مانده به راهش نگاه من

هستم در انتظار که باز آید از سفر
مردی که هست شانه او تکیه گاه من

باغی که هست حاصل آن میوه امید
نخلی که هست سایه او سر پناه من

ثابت قدم تر از همه در راه زندگی است
پویای راه اوست دلِ سر به راه من

از او به دامنم سه گهر پرورانده ام
هر یک ز جلوه روشنیِ صبحگاه من

عمرش دراز باد که دائم به اشتیاق
کوشیده است از دل و جان در رفاه من

#پروین_اسحاقی


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی