.
"کاش می شد بشکنم
آیینه ی روی تو را"
دوست دارم درد زخم تیغ ابروی تو را
نه نمی خواهم علاج نوشداروی تو را
خوشه خوشه روی پیشانی ی گندمزار دل
می نشانم داغ داس رقص بازوی تو را
جز قفس شش گوشه ی دنیا برای من نبود
دیده ام در خواب پرواز پرستوی تو را
آبشاری از سحر بر شانه هایت جاری است
کاش می شد تا بنوشم شط گیسوی تو را
از ستاره تا ستاره آسمان بارانی است
سایبان شو شانه های این دعاگوی تو را
ماه در شب گریه های من به یغما رفته است
چشم گرگ شب نبیند ترس آهوی تو را
هرچه حسرت می کشم از دست این آیینه است
کاش می شد بشکنم آیینه ی روی تو را
#پروین_اسحاقی
نظرات (۰)