تایتل قالب


۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آتش» ثبت شده است

 

سبزه بر سبزه گره خورد ولی ساقه شکست
روی پیشانی ی من آتش سردی بنشست

سیزده گرچه گره خورد به سبزینه ی دشت
راز خوشبختی من در گذر چارده است

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۲۱

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۲۱


 

شادی من روز میلاد شما ست
اشک شوقم جاری از یاد شما ست

یک پرستو در نگاه من نشست
در سلامش یک بهار تازه است

شمع روشن کردنم با یاد توست
روز خوشبختی ی من میلاد توست

بودنم با بودنت آغاز شد
این قناری با تو در پرواز شد

آتش و پروانه ها را دیده ای
بازی ی دیوانه ها را دیده ای

من به شوق آتشت پروانه ام
در هوای سنگ تو دیوانه ام

من زهرچه غیر تو دل کنده ام
من به امید تو تنها زنده ام 

             #پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۶۱

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۶۱


 

تو را
با نفس هایم می شناسم
خودم را
با دل تپیدن های شبانه ام
هنگامی
که عصایم آفتابی می ‌شود

حسرت به چشم از اینکه
شب
چه رنگی دارد
می خوانمت با لمس دستانم
به خط تاریکی

بهار را سبز می خوانم
آسمان را آبی رنگ
بی آنکه شکوفه ای را
به رقص دیده باشم

با دستانم
که راه می روم
پاهایم را
چراغ می نویسم
تا بیاد داشته باشم
پنجره
تنها دریچه ای ست
به جهانی
که طعم آیینه را نچشیده است

آب را
به شکل تشنگی می بینم
تو را
به رنگ اشتیاقی
که امانم را بریده است
آتش را
چگونه می شناختم
اگر آفتاب
گونه ام را برشته نمی کرد

مرا
با خطی بخوان
که شاملو سروده است
(با چشمی
که مردمکانش
از تابش نور تاثیر نپذیرفته است
چگونه
از رنگ ها حکایت توان کرد)

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۶ ۰ ۰ ۶۸

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۶ ۰ ۰ ۶۸


 

من تشنه ی آن نگاه نابم چکنم
از آتش عشق در عذابم چکنم

با یاد تو خواب می روم شب همه شب
گر سر نزنی شبی به خوابم چکنم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۵ ۰ ۰ ۴۶

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۵ ۰ ۰ ۴۶


 

مرا
    باعشق مردن
     سر به داری ست
که دل در آتش بی اختیاری ست

من
    آن موجم
         که در تفسیر
                   دریا
قرارش
        بر قرار
        بی قراری ست

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۵ ۰ ۰ ۷۱

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۵ ۰ ۰ ۷۱


 

دیدی آخر بر ملا شد آنچه در سر داشتم
نقش روی آب شد عشقی که باور داشتم

آسمان در تنگنای این قفس رویایی است
بودن در این قفس را با تو خوشتر داشتم

شهرزادِ در هزار و یک شبِ افسانه ام
در هوای قصه هایت دیده ی تر داشتم

نوشدارویی برای درد من پیدا نشد
سال ها بر روی پهلو  زخم خنجر داشتم

یک سیاوش در شبستان دلم در آتش ست
من کجا مانند تو تاب سمندر داشتم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۴ ۰ ۰ ۶۳

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۴ ۰ ۰ ۶۳


 

زیباترینِ شعر ، برای ترانه ای
تصویر ناب ، در غزل عاشقانه ای

ای یادگار فرصت از دست رفته ام
میراثی از گذشته و حال زمانه ای

پرسیده ای ز خویش که بی تو چگونه ام؟
آتش کشیده است به قلبم زبانه ای

کی بی بهانه بود که من عاشقت شدم؟
خود بهترین دلیل ، برای بهانه ای

هرگز به چشمِ فتنه گرت فکر کرده ای؟
آتش بیار معرکه در این میانه ای

بی آب و دانه است قناریّ در قفس
اما هراس نیست ، که تو آب و دانه ای

امشب بیا سراغ مرا از خودت بگیر
زیرا به سمت عشق ، تو تنها نشانه ای

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۴ ۰ ۰ ۶۷

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۴ ۰ ۰ ۶۷


۱ ۲

پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی