تایتل قالب


.

"احساس مرا درک نکردی و
                               ندیدی"

خورشید در اعماق نگاه تو نهان ست
چشمم به شب سرد تماشا نگران ست

احساس مرا درک نکردی و ندیدی
در آتش عشق تو دلم در فوران ست

پلکم ز تب آمدنت می پَرَد انگار
دیوار و در از آمدنت در هیجان ست

تقصیر دلم نیست که صبرش شده از دست
بی تاب توام جرم گناه من از آن ست

تنها نه ز باز آمدنت در شک خویشم
پیغمبر عشق ست که در شک و گمان‌ست

#پروین_اسحاقی

پروین اسحاقی ۲۰ آبان ۹۹ ، ۲۱:۱۹ ۰ ۰ ۶۳ غزل

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی