تایتل قالب


 

رقص اشک چکیده را مانم
سر به دامان کشیده را مانم

در شب و باد و ریزش باران
کاغذ آب دیده را مانم

قامتم ضربه از تبر خورده ست
قد سرو خمیده را مانم

زخم خورده ز تیغ بهتانم
چون گریبان دریده را مانم

مثل تنهایی قناریها
از قفس نا پریده را مانم

کس نپرسیده شکوه ام از چیست
قصه ی ناشنیده را مانم

کیستم چیستم نمی دانم
حس در خود خزیده را مانم

از بلندای شب گذر کردم 
صبح از ره رسیده را مانم

#پروین_اسحاقی


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی