تایتل قالب


۱۰۹ مطلب با موضوع «غزل» ثبت شده است

 

میتوان مست شد از چشم تو بی جام شراب
دل سودا زده را کرد رها از تب و تاب

میشود در شب مهتابی و در ساحل رود
عکس زیبای تو را دید در آیینه ی آب

تو که تابنده چو خورشید جهان آرایی
یکدم از من که پریشان توام روی متاب

تو که از حال دلم بی خبری در دل شب
چشم من چشمه ی اشک است چه بیدار و چه خواب

مهربان باش به *پروین* و وفاداری کن
که به عهد تو وفا کرده ام از عهد شباب

#پروین_اسحاقی

ساعت 17/20 دقیقه روز شنبه دوازدهم بهمن ماه 98


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۸ ۰ ۰ ۴۱

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۸ ۰ ۰ ۴۱


 

مستم زمی نگاهت ایدوست
جانم شده جلوه گاهت ایدوست

بزمم شده بود بزم مهتاب
ازتابش روی ماهت ایدوست

تورفتی ومانده است بیدار
چشمم همه شب به راهت ایدوست

از یاد مبر مرا که شادم
بادیدن گاه گاهت ایدوست

باز آ که تو بهترین پناهی
برعاشق بی پناهت ایدوست

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۸ ۰ ۰ ۱۸

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۸ ۰ ۰ ۱۸


 

ای تیر هر نگاهت جان مرا نشانه
ای بر لب تو جاری زیباترین ترانه

هر جمله لطیفت شیواترین غزلها
هر خنده ظریفت پرشور و شاعرانه

با اینکه سنگ جورت بال مرا شکسته
مرغ دلم گرفته بر بامت آشیانه

در اوج بیوفایی با ناز و دلربایی
هر روز دل شکستی از من به یک بهانه

اینقدر سرگرانی با من مکن که هر شب
از دل به جای آهم آتش کشد زبانه

تا چند بسته ای دل بر مهر بیوفایان؟
(پروین) محبتی کو دیگر درین زمانه

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۸ ۰ ۰ ۴۲

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۸ ۰ ۰ ۴۲


 

با انزوای خویش دلم تا که خو گرفت
در سینه بس تپید
نفس
      در گلو گرفت

 عکس خیال توست به صبح نگاه من
چشمم که قاب آینه را روبرو گرفت

تا خواستم که سیر تماشا کنم تورا
غایب شدی
         و چشم  
تب جستجو گرفت

صبرم شکست و بعد قرارم زدست رفت
 دل بر نماز صبر خیال وضو گرفت

دستم به تار زلف تو هرگز نمی رسد
یک بار زال عشق ز رودابه مو گرفت

من از بهار عشق گلی را نچیده ام
از داغ لاله هاست که دل رنگ و بو گرفت

شبخوشه های ماه به *پروین* رسیده است
در زیر نور ماه تب گفتگو گرفت

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۵۳

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۵۳


 

در میان سفره ی عید دلم
             سین منی
واژه
    واژه
      معنی ی آیات
            یاسین منی

در فریب کفر چشمت مذهبم از دست رفت
از نگاهت خوانده ام غارتگر دین منی

تا طلوع صبحدم چشم انتظارت بوده ام
چشم بگشا بر نگاهم صبح شیرین منی

بی تو گویی اتفاق مرگ من افتاده است
کیستی
    انگیزه ی رویای    
           دیرین منی

از هزاران باغ فروردین چشمت خوانده ام
در بهار پیش رو دستان گلچین منی

نقطه ای در مرکز پرگار عشق تو
              منم
تو
   ستاره
      بر مدار ثقل
          خونین منی

باز با آن خنجر ابرو بزن زخمی دگر
خوش دلم از این که تو داروی تسکین منی

روی پرچین دلت رقص کبوتر بوده ام
تو
   به روی قله های عشق
       شاهین منی

من
چگونه
    چشم بر می دارم
         از  دیدار شب
خوشه
       خوشه
    جلوه ی زیبای
          پروین منی

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۴۸

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۴۸


 

وقتی که بازتاب نگاه تو نیستم
چشم انتظار چشم سیاه تو نیستم

از آن غرور و ناز گل سرخ خوانده ام
من غیر خار بر سر راه تو نیستم

بر قاب عکس دیدن من پلک بسته ای
یک پنجره برای پگاه تو نیستم؟

در پیشگاه مذهب عشق تو کافرم
جز مایه ی عذاب و گناه تو نیستم

چشمم شده سفید به امید دیدنت
باور مکن که چشم براه تو نیستم 

من از محاق چشم تو دریافتم که من
بر آسمان خاطره ماه تو نیستم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۳۷

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۳۷


 

به دنبالت
        به شهر نور
                 گشتم
چو موسی
       گم شده در تور
                   گشتم

به امید تماشای نگاهت
شکست نور در منشور گشتم

زبس دریای چشمت آفتابی ست
شبیه ماهی ی شبکور گشتم

نگاه بی اجازه جرم من بود
فدای آن نگاه شور گشتم

چنان می ترسم از پرخاش چشمت
که حتی از خودم هم دور گشتم

به پرده پرده ی آوازهایم
گهی شور
           و
           گهی ماهور
                  گشتم

نمی دانم
         که بر
          سمفونی ی
                   عشق
چگونه زخمه ی
          سنتور گشتم

نمی دانم
         چگونه
            در نگاهت
به رنگ وصله ی
           ناجور گشتم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۴۵

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۴۵


 

ای آنکه مرا عزیز تر از جانی
در باغ دلم به شاخ گل می مانی

من از غم روی تو و بی مهری چرخ
دلتنگ تر از توام خودت می دانی

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۴۹

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۴۹


 

کنم مرور چو بر روز و ماه و سال خودم
نبود و نیست به عهد و وفا مثال خودم

سوال ها به لبم هست  پیش آیینه
ولی خودم شده ام پاسخ سوال خودم

در آسمان خیالم چه خوش درخشیدی
ولی تو رفتی و من ماندم و خیال خودم

گذشتی از من و در کوره راه تنهایی
گذاشتی من سرگشته را به حال خودم

برای خود زده ام فال حافظ اما نیست 
به غیر نام تو در بیت بیت فال خودم

شکسته بالی  پروین  ز تیر دشمن نیست
چرا که ، خود زده ام تیرها به بال خودم

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۵۵

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۷ ۰ ۰ ۵۵


 

شعر گاهی در ظرافت رشته ی ابریشم ست
گاه مثل لایه های کوه سخت و محکم ست

شعر آواز نخستینِ فرشته بوده است
در کتاب عشق اما یادگار آدم ست

شعر شاید داستانِ عشق را ماند که هست
اولش زیبا و اما آخر آن ماتم ست

گاه داسی می شود بر روی پیشانی ی ماه
گاه روی برگ گل ها
قطره
       قطره شبنم
               ست

لحظه ای در سادگی عریان تر از آیینه ست
لحظه ای مثل معما معنی آن مبهم ست

مثل پر ، وا کردن پروانه بر آغوش گل
با زلالی های هر احساس یار و محرم ست

در بلندای سرودن شعر را باید گریست
چون خیال شعر در هر لحظه تسبیح غم ست

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۶ ۰ ۰ ۶۲

پروین اسحاقی ۹۹-۲-۱۶ ۰ ۰ ۶۲


۱ ۲ ۳ ... ۸ ۹ ۱۰ ۱۱

پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی