تایتل قالب


۱۰۹ مطلب با موضوع «غزل» ثبت شده است

.

"یکبار
      بی بهانه بیا
                   تا ببوسمت"

زیبایی زمانه بیا تا ببوسمت
بی عذر و بی بهانه بیا تا ببوسمت 

دستم نمی رسد به بلندای واژه ها
بی شعر و بی ترانه بیا تا ببوسمت 

بسیار خوش زبانی و شیدا و دلبری 
یعنی که دلبرانه بیا تا ببوسمت 

هر شب در آرزوی لبت می روم بخواب
شاید شبی به عالم رویا ببوسمت

دور از لب تو جان به لب آمد چه میشود؟
در واپسین نفس من شیدا ببوسمت

صد بار با بهانه ای از من گریختی
یک بار بی بهانه بیا تا ببوسمت

حتما شنیده ای همدانی و هیچ دان 
چون اهل هگمتانه بیا تا ببوسمت 

هنگام همدلی چه نیازی به من ، به تو
من رفتم از میانه بیا تا ببوسمت 

هر چند رفته ام به گمان مانده دل گرو 
جلد و کبوترانه بیا تا ببوسمت 

 #پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۰۰-۱-۱۹ ۱ ۰ ۷۰

پروین اسحاقی ۰۰-۱-۱۹ ۱ ۰ ۷۰


.

.

"همنفس با ساعت دنیا 
                      خیالم پیر شد"

تا که‌صوفی ی دلم بی های و هوی خویش شد
پشت پا بر خود زد و در جستجوی خویش شد 

در گذرگاه تماشا سنگ بر آیینه زد
بی خیال از لحظه ی دیدار روی خویش شد

قاب عکس آرزو را بر دل دیوار زد
در نگاه قاب 
              عکس آرزوی 
                              خویش شد

تشت رسوایی دل از پشت بام افتاده است
لاجرم در جستجوی آبروی خویش شد

در دلم فصل بهار عشق پاییزی شده ست
باز هم در آرزوی رنگ و بوی خویش شد

همنفس با ساعت دنیا خیالم پیر شد
بر نماز آخرم
                 دل
                      در وضوی خویش شد

              #پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۱۲-۰۴ ۰ ۰ ۴۲

پروین اسحاقی ۹۹-۱۲-۰۴ ۰ ۰ ۴۲


دیدم بسحرگاهان ، یک روی دلارایی
رخساره ی ماهیّ و گیسوی  سمن سایی

هنگام سخن گفتن می ریخت گهر  از لب
بس خوش قد و بالا و چون سرو  دلارایی

در رقص چو پروانه ، وز نور چنان شمعی 
در بزم چنان یوسف ، درخواب چو رویایی

با مطرب خوش الحان همگام و هم آوایی
هنگام سماع شب ، افسانه و غوغایی

من عهد چنین بستم هنگام سحر گاهان
 کز کوی چنین دلبر ، هرگز نروم جایی

از طعنه ی بد گویان ، هرگز نهراسم  من
هیهات گَرَم باشد عشق و غم رسوایی

من تاب نمی آرم ، تاب سر زلفش را
با این دل شیدا و با این سر سودایی

هر شب بسر کویش می گریم و می نالم
هر دم بسرم عشق و هر لحظه  تمنّایی

دیگر نشود ممکن این مادر گیتی را
تا چون تو بیاراید ، فرزند به زیبایی
              
#پروین_اسحاقی                                parvin58.blog.ir

 


پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۲۶ ۰ ۰ ۵۸

پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۲۶ ۰ ۰ ۵۸


.

"نهر روان دره را 
             از سر چشمه ها بگیر"

بلبل خوش نوای ما نغمه ی خوش نوا بخوان
چهچهه از وفا بزن قطعه ی آشنا بخوان

ای که شراب عشق را جام تو تحفه می دهد
در سفر سفیر جان دلکش و با صفا بخوان

نهر روان دره را  از سرِ چشمه ها بگیر
آب زلال چشمه را محو خیال ما بخوان

دشت اگر چه می شود غمزه فروش لاله ها
از دل لاله داغ را داغتر از هوا بخوان

صبح امید می رسد ، در طلب هوا *روژین*
راز نسیم شرق را ، رایحه ی صبا بخوان

        #پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۱۱ ۰ ۰ ۶۱

پروین اسحاقی ۹۹-۱۱-۱۱ ۰ ۰ ۶۱


.

تا چند با هزار تمنا ببوسمت
یکبار بی بهانه بیا تا ببوسمت

مثل گل شکفته تبسم به لب بیا
تا عاشقانه مست تماشا ببوسمت

هر شب در آرزوی لبت میروم بخواب
شاید شبی به عالم رویا ببوسمت

یک بوسه حاصلم نشد اما هزار شب
ماندم بدین امید که فردا ببوسمت

پا تا سرت به ناز طلبکار بوسه اند
یعنی شبی بیا که سرا پا ببوسمت

دور از لب تو جان به لب آمد چه میشود؟
در واپسین نفس من شیدا ببوسمت

صد بار با بهانه ای از من گریختی
یک بار بی بهانه بیا تا ببوسمت

گلخنده ای بزن  که چو پروین به کام دل 
در حال یک تبسم زیبا ببوسمت

#پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۱۰-۲۹ ۰ ۰ ۷۲

پروین اسحاقی ۹۹-۱۰-۲۹ ۰ ۰ ۷۲


.

"تو
تکه ی گم گشته ای از 
                       پازل عشقی"


بیرون نرود عشق تو از دل هرگز
دیوانه شود یک شبه عاقل ؟ هرگز

از جوش هلال خم ابروی تو پیداست
درمان نشود زخم هلاهل هرگز

پرورده ام از خون جگر لاله ی دل را
اما ندهد عشق تو حاصل هرگز

آیینه ای و عکس تو در قاب خیال ست
غافل شوم از نقش مقابل ؟ هرگز

دریای خروشان تماشای نگاهم !
موجت نرسد به سوی ساحل هرگز

آتشکده ی قلب منی ، این دل عاشق
هرگز نشود جز به تو مایل هرگز

مشکل شده در دایره ی عشق تو حالم
آسان نشود حل مسایل هرگز

تو تکه ی گم‌گشته ای از پازل عشقی
بی تو نشود کامل کامل هرگز

#پروین_اسحاقی
 


پروین اسحاقی ۹۹-۱۰-۲۵ ۰ ۰ ۳۰

پروین اسحاقی ۹۹-۱۰-۲۵ ۰ ۰ ۳۰


.

"کاش می شد بشکنم 
                   آیینه ی روی تو را"

دوست دارم درد زخم تیغ ابروی تو را
نه نمی خواهم علاج نوشداروی تو را

خوشه خوشه روی پیشانی ی  گندمزار دل
می نشانم داغ داس رقص بازوی تو را

جز قفس شش گوشه ی دنیا برای من نبود
دیده ام در خواب پرواز پرستوی تو را

آبشاری از سحر بر شانه هایت جاری  است
کاش می شد تا بنوشم شط گیسوی تو را

از ستاره تا ستاره آسمان بارانی  است
سایبان شو شانه های این دعاگوی تو را

ماه در شب گریه های من به یغما رفته است
چشم گرگ شب نبیند ترس آهوی تو را

هرچه حسرت می کشم از دست این آیینه است
کاش می شد بشکنم آیینه ی روی تو را

#پروین_اسحاقی

 


پروین اسحاقی ۹۹-۹-۰۴ ۰ ۰ ۴۰

پروین اسحاقی ۹۹-۹-۰۴ ۰ ۰ ۴۰


.

"احساس مرا درک نکردی و
                               ندیدی"

خورشید در اعماق نگاه تو نهان ست
چشمم به شب سرد تماشا نگران ست

احساس مرا درک نکردی و ندیدی
در آتش عشق تو دلم در فوران ست

پلکم ز تب آمدنت می پَرَد انگار
دیوار و در از آمدنت در هیجان ست

تقصیر دلم نیست که صبرش شده از دست
بی تاب توام جرم گناه من از آن ست

تنها نه ز باز آمدنت در شک خویشم
پیغمبر عشق ست که در شک و گمان‌ست

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۸-۲۰ ۰ ۰ ۶۴

پروین اسحاقی ۹۹-۸-۲۰ ۰ ۰ ۶۴


.

"یک آشنا نبود
         بگیرد نشانی ام"

بر باغ دل وزید نسیم خزانی ام
پایان گرفته است سفر زندگانی ام

تقویم عمر را که ورق می زنم دریغ
انگار خواب بود بهار جوانی ام

مرگ ستاره را به تماشا نشسته ام
مهتاب پرکشد زشب آسمانی ام

در کوچه باغ عشق که تبعیدی ی  توام
یک آشنا نبود بگیرد نشانی ام

انگار طول عمر که برمن گذشته است
تکرار قصه ای ست که باید بخوانی ام

#پروین_اسحاقی
 


پروین اسحاقی ۹۹-۸-۱۲ ۰ ۰ ۲۸

پروین اسحاقی ۹۹-۸-۱۲ ۰ ۰ ۲۸



به فروردین که هر سو میزند بادِ بهاری خوش
کنارِ آب و پایِ سرو و یارِ گلعذاری خوش

غم از دل کن برون جانا ، در این ایامِ نوروزی
مکن چون مرغ ، زاری هیچ گه ، در مرغزاری خوش

بگو ساقی ، میِ عشقم دهد در بزمِ آن دلبر
که تا آرامشی بر دل دهد ، گیرد قراری خوش

در این دورانِ وا نفسا ، که نبوَد کس بفکرِ ما
بیا جانا کنارم ریز ، طرح ِ کارو باری خوش

به عشق رویِ دلبر ، عمر طی کردی " روژین " آخر
که تا روزی بدست آری ، همایون روزگاری خوش

#پروین_اسحاقی


پروین اسحاقی ۹۹-۸-۰۹ ۰ ۰ ۱۵

پروین اسحاقی ۹۹-۸-۰۹ ۰ ۰ ۱۵


۱ ۲ ۳ ۴ ... ۹ ۱۰ ۱۱

پروین اسحاقی

شعر ، غزل،ترانه

اشعار و سروده های
هنرمند شاعر وترانه سرا
پروین اسحاقی